هادی کاظمی
- ۰ نظر
- ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۷:۴۱
یارانه تیر ۹۵, زمان واریز یارانه تیر ۹۵, زمان دقیق واریز یارانه تیر ۹۵, تاریخ واریز یارانه تیر ۹۵, زمان واریز یارانه تیر ۱۳۹۵, یارانه تیر ۱۳۹۵
به اطلاع می رساند «شصت و پنجمین»مرحله یارانه نقدی مربوط به تیرماه 1395 به ازاء هر نفر 455.000 ریال ساعت 24:00 روز شنبه مورخ 1395/04/26 به حساب سرپرستان محترم خانوار واریز و قابل برداشت خواهد بود.
در 3 ماهه ابتدایی سال 95 در تاریخ 26 هر ماه یارانه واریز گردیده و زمان پرداخت یارانه این ماه نیز 26 تیر اعلام شده است .
یارانه نقدی تیر 95 صبح روز یکشنبه 27 تیر 95 قابل برداشت است.

«شصت و پنجمین»مرحله یارانه نقدی مربوط به تیرماه 1395 به ازاء هر نفر 455.000 ریال ساعت 24:00 روز شنبه مورخ 1395/04/26 به حساب سرپرستان محترم خانوار واریز و قابل برداشت خواهد بود.
در 3 ماهه ابتدایی سال 95 در تاریخ 26 هر ماه یارانه واریز گردیده و زمان پرداخت یارانه این ماه نیز 26 تیر اعلام شده است.
یارانه نقدی تیر 95 صبح روز یکشنبه 27 تیر 95 قابل برداشت است.
به گزارش بی اس ام اس سازمان هدفمندسازی یارانه ها اعلام کرد: واریز یارانه نقدی مربوط به تیر ماه سال جاری بین ۲۰ تا ۲۸ تیر ماه انجام می شود.مبلغ یارانه این مرحله نیز همانند پنجاه و هفت مرحله قبلی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان است که به حساب سرپرستان خانوار واریز می شود که همزمان قابل برداشت است.علی ربیعی وزیر کار تعاون و رفاه اجتماعی در مورد شاخص حذف افراد از یارانه و اینکه تاکنون چند نفر از دریافت یارانه حذف شده اند، گفته بود: مسکن، خودرو، درآمد و حتی سفر می تواند دارایی محسوب شود. وی خاطرنشان کرد: بیش از ۲٫۱ میلیون نفر را حذف قطعی کردیم که ۸۰ درصد شکایت نکردند. در ارتباط با آن ۲۰ درصد هم زمانی که مدارک ارایه شد ۱۰ درصد شان پذیرفتند اما ۱۰ درصد مشکلاتی را بیان می کردند. ربیعی گفت: طبق قانون مجلس حدود ۶ میلیون نفر باید از دریافت یارانه باید حذف شوند.
به زودی زمان دقیق واریز یارانه ها در تیر ماه سال ۹۵ را برای شما عزیزان قرار خواهیم داد.
اخبار یارانه ها
سلمان خدادادی از پیگیری طرح ساماندهی پرداخت یارانههای نقدی در کمیسیون اجتماعی خبر داد و گفت: برای ساماندهی در پرداخت یارانه نقدی باید افراد نیازمند جامعه به خوبی مورد شناسایی قرار گرفته و یارانه تنها به این گروهها پرداخت شود، به عنوان مثال پرداخت یارانه باید در گام اول به افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی در دستور کار گیرد.رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: بر اساس طرحی که در کمیسیون اجتماعی مجلس در حال نوشته شدن است، نظام پرداخت یارانهها بازنگری خواهد شد.نماینده مردم ملکان در مجلس شورای اسلامی با عنوان اینکه پرداخت یارانهها نباید در اختیار مسئولان اجرایی و رییس جمهور باشد، افزود: در طرح آماده شده در کمیسیون اجتماعی برای ساماندهی پرداخت یارانهها، قانون به شکلی تدوین خواهد شد که بهانهها از دست مسئولان در حذف یا افزایش بی مورد یارانه ها سلب شود.خدادای با اشاره به اینکه طرح هایی در جهت نظارت دقیق بر بنگاههای اقتصادی مانند شستا نیز در دستور کار کمیسیون اجتماعی این دوره مجلس قرار دارد، تصریح کرد: متاسفانه درحال حاضر مشکلات بسیاری در صندوق های بیمهای و بازنشستگی وجود دارد، به عنوان مثال مدیریت منابع و دخل و خرج ها در صندوق ها به درستی انجام نمیشود.وی با تاکید براینکه صندوقهای بیمهای تا سه سال آینده آینده قادر به پرداخت حقوق مستمری بگیران نیستند، گفت: متاسفانه درحال حاضر ورودی صندوقها روز به روز کاهش و خروجی آن افزایش پیدا میکند، یعنی آمار بازنشستگان بالارفته اما تعداد بیمهشدگان سیر نزولی دارد؛ بنا بر این صندوق تامین اجتماعی، بازنشستگی کشوری و صندوق های دیگر در طی دو یا سه سال آینده با بحران جدی روبه رو خواهند شد.خدادای ادامه داد: مسائل و آسیبهای اجتماعی بسیاری درجامعه وجود داشته و طبق تاکیدات مقام معظم رهبری مسئولان باید با بهرهگیری از بنگاههای بزرگ و قوی اقتصادی این مشکلات را مرتفع کنند؛ متاسفانه مشکلاتی مانند بیکاری، افزایش تعداد محرومان و زنان بی سرپرست، کاهش درآمدهای اقشار پایین جامعه برای مردم اسباب دردسر شده و مسئولان نهادهای مرتبط با این مسائل باید برنامهریزی لازم را داشته باشند.رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: البته این کمیسیون در پیگیری مسائل و معضلات جامعه به طرحها و لوایح باقی مانده از مجلس نهم نیز توجه جدی دارد.
بازی روان او در مجموعه خط قرمز (۱۳۷۹) نشان از تواناییهای او داشت و باعث شد که اصغر فرهادی برای بازی در یکی از قسمتهای سریالش یعنی داستان یک شهر از او دعوت کند. او در فیلم عطش (۱۳۸۱) در کنار فریبرز عرب نیا و بهرام رادان بازی کرد. نقش آفرینی تأثیرگذار او در فیلم جنایت (محمدعلی سجادی)، بازی ماندگاری در کارنامه او به یادگار گذاشت
وی بازیگری را با بازی در نمایش پسر کارون به کارگردانی امیر دژاکام در سال ۱۳۷۳ آغاز کرده و برای نخستین بار با نقش آفرینی در مجموعه تلویزیونی مهر خوبان به کارگردانی یوسف سید مهدوی در سال ۱۳۷۴ به جلوی دوربین رفت. فیلم درخت گلابی به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۷۶ تخستین تجربه سینمایی وی می باشد.
شهرام حقیقت دوست، بازیگر ایرانی. زادهٔ ۱۳۵۱ در رشت و دانشآموختهٔ کارشناسی رشته تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی می باشد.
بازیگری را از سال ۱۳۷۳ و با بازی در نمایش پسر کارون (امیر دژاکام، ۱۳۷۳) شروع کرد و با بازی در مجموعه تلویزیونی مهر خوبان (یوسف سیدمهدوی، ۱۳۷۴) به تلویزیون آمد. اولین تجربه سینمایی شهرام حقیقت دوست بازی در نقش کوتاهی در فیلم درخت گلابی (داریوش مهرجویی، ۱۳۷۶) است.
سیتریزین,ستیریزین,سیتریزین برای کودکان,سیتریزین هگزال,ستیریزین برای کودکان,سیتریزین در بارداری,ستیریزین 10 چیست,سیتریزین چیست,سیتریزین برای نوزادان,سیتریزین در دوران شیردهی,ستیریزین ۵,ستیریزین برای چیست,ستیریزین برای نوزاد,ستیریزین عبیدی,ستیریزین 10 عبیدی,ستیریزین مقدار مصرف,شربت سیتریزین برای کودکان,عوارض سیتریزین برای کودکان,قرص سیتریزین برای کودکان,داروی ستیریزین برای کودکان,سیتریزین کودکان,عوارض شربت سیتریزین برای کودکان,مقدار مصرف سیتریزین برای کودکان,مقدار مصرف شربت سیتریزین برای کودکان,دوز شربت سیتریزین برای کودکان,سیتریزین هگزال در بارداری,عوارض قرص سیتریزین هگزال,عوارض سیتریزین هگزال,داروی سیتریزین هگزال,موارد مصرف شربت ستیریزین برای کودکان,قرص ستیریزین برای کودکان,ستیریزین کودکان,عوارض شربت ستیریزین برای کودکان,سیتریزین در بارداری,مصرف سیتریزین در بارداری,قرص سیتریزین در بارداری,عوارض سیتریزین در بارداری,خوردن سیتریزین در بارداری,تاثیر سیتریزین در بارداری,داروی سیتریزین در بارداری,سیتریزین بارداری,مصرف قرص سیتریزین در بارداری,ستیریزین 10 برای چیست؟,داروی ستیریزین 10 چیست,عوارض ستیریزین 10 چیست,قرص ستیریزین 10 برای چیست؟,Cetirizine 10 چیست,ستیریزین چیست,قرص سیتریزین چیست,شربت ستیریزین چیست,سیتریزین برای چیست,عوارض سیتریزین چیست,دارو سیتریزین چیست,عوارض قرص سیتریزین چیست,شربت سیتریزین برای نوزادان,مصرف سیتریزین برای نوزادان,عوارض سیتریزین برای نوزادان,سیتریزین نوزادان,عوارض شربت سیتریزین برای نوزادان,مصرف شربت سیتریزین برای نوزادان,مصرف سیتریزین در دوران شیردهی,قرص سیتریزین در دوران شیردهی,مصرف قرص سیتریزین در دوران شیردهی,عوارض سیتریزین در دوران شیردهی,سیتریزین دوران شیردهی
همانطور که می دانید ستیریزین یا سیتریزین (Cetirizine) با نام تجاری زیرتک (Zyrtec) یک آنتی هیستامین قوی است که باعث کاهش هیستامین طبیعی در بدن می شود.هیستامین ماده ای است در بدن که عطسه و خارش و اشک و آبریزش بینی را ایجاد کند بنابراین برای درمان علائم سرماخوردگی و آلرژی از سیتریزین استفاده می شد که این علائم را از بین میبرد.سیتریزین همچنین برای درمان خارش و تورم های ناشی از کهیر نیز کاربرد دارد. به طور موقت علایم ناشی از تب یونجه یا آلرژی تنفسی فوقانی ( آبریزش بینی، عطسه ، خارش چشم ها / آبکی، خارش بینی و گلو ) تسکین می دهد.
نام ژنریک این ماده ستیریزین یا (Cetirizine) است که در زبان عامیانه سیتریزین هم می نامند
نام تجاری این ماده زیرتک (Zyrtec) است
کلاس دارویی این ماده آنتی هیستامین است که توضیح داده شد
ساختار شیمیایی این ماده به صورت زیر است
مصرف سیتریزین در دوران بارداری و شیردهی و برای افراد مسن چگونه است؟
تاکنون خبری راجع به ضرر این دارو برای بارداری شنیده نشده است اما اگر باردار هستید و می خواهید سیتریزین مصرف کنید حتما با پزشک خود صحبت کنید
اگر بچه شیر می دهید باید بدانید که سیتریزین می تواند وارد شیرتان شده و به بچه آسیب برساند پس حتما برای مصرف با پزشک مشورت نمایید
اصولا افراد پا به سن گذاشته نیاز کمتری به مصرف دوز نرمال این دارو دارند پس برای مصرف با دکتر خود مشاوره نمایند
فارماکوکینتیک – دینامیک ، مکانسیم اثر:
اعمال اثر آنتیهیستامین از طریق مهار انتخابی گیرندههای H1 محیطی. جذب سریع خوراکـی. متابولیسم کـم کبدی توسط سیتوکروم P450 و ترشح ابتدایی حدود ۵٠ درصد از داروی بدون تغییر در ادرار و دفع مقدارکمی از دارو از مدفوع. نیمه عمر حذف حدود ١٠ ساعت.
مصرف برحسب اندیکاسیون:
رینیت آلرژیک فصلی، رنیت آلرژیک پایدار، کهیر مزمن
تداخلات مهم:
دارویی:
– امکان تقویت اثر دارو در مصرف همزمان با داروهای آنتیکولینرژیک و سرکوبگرهای دستگاه اعصاب مرکزی.
– کاهش کلیرانس ستریزین توسط تئوفیلین.
موارد منع مصرف و احتیاط:
منع مصرف: در حساسیت مفرط به دارو یا هیدروکسی زین
احتیاط: نقص عملکرد کلیه
عوارض جانبی:
شایعترین: خوابآلودگی، سردرد
مهلترین: برونکواسپاسم
سایر عوارض: خستگی، سرگیجه، فارنژیت، خون دماغ، خشکی دهان، درد شکم، تهوع، استفراغ، اسهال ، سرفه
مسمومیت و درمان:
علایم: خوابآلودگـی
درمان: علامتی – حمایتی. فاقد پادزهر شناخته شده. غیرقابل برداشت توسط دیالیز.
توجهات پزشکی – پرستاری ، آموزش بیمار – خانواده:
– عدم دسترسی به اطلاعاتکافی در مورد امکان سوءاستفاده یا بروز وابستگی با مصرف دارو.
– قطع دارو ۴ روز قبل از انجام آزمونهای تشخیصی پوست. امکان تغییر جواب مثبت آزمونهای پوست.
– عدم دسترسی به اطلاعاتکافی در مورد استفاده مطمئن و موثر از دارو درکودکان پایینتر از ۶ سال.
– پرهیز از انجام فعالیتهاییکه نیاز به هوشیاری دارند.
– امکانکاهش خوابآلودگی با مصرف چای یا قهوه .
قبل از مصرف دارو، در صورت وجود هر یک از موارد زیر حتما پزشک خود را مطلع کنید:

عوارض جانبی سیتریزین چیست؟
خواب آلودگی
خستگی بیش از حد
خشکی دهان
معده درد
اسهال
تهوع
برخی عوارض سیتریزین ممکن است خطرناک باشند. اگر چه بروز این عوارض شایع نیستند ولی درصورت بروز، بلافاصله به پزشک مراجعه نمایید
اختلال در خوردن
تنفس مشکل
علائم مسمومیت و مصرف بیش از حد سیتریزین چیست؟
نا آرامی و دچار بیقراری شدن
تحریک پذیری
خواب آلودگی
نکات مهم در مورد مصرف سیتریزین:
سیتریزین می تواند موجب اختلال در فکر کردن و واکنش های طبیعی عصبی شود پس حدالامکان رانندگی نکنید یا هوشیاتر باشید
از استفاده همزمان با الکل بپرهیزید چرا که الکل بعضی عوارض سیتریزین را افزایش می دهد.
اگر از داروهای دیگر استفاده می کنید با پزشک خود مشورت نمایید
اگر همزمان تب دارید و یا تبتان بدتر شده به پزشک مراجعه نمایید
عوارض جانبی سیتریزین برای سنین مختلف چگونه است؟
برای افراد 12 سال به بالا همراه با خواب آلودگی و خستگی و خشکی دهان و گاهی بی خوابی همراه است
برای کودکان 2 تا 11 ساله همراه با سردرد و دل درد و التهاب و دردگلو همراه است
برای کودکان شش ماهه تا دو ساله همراه با تحریک پذیری و نق زدن و بی خوابی و کسالت است
دستور مصرف سیتریزین چگونه است؟
کودکان بالای 12 و بزرگسالان نهایتا 10 میلی گرم در هر 24 ساعت
برای افراد بالای 65 سال به بالا یک قرص 5 میلی گرمی یا نصف قرص 10 میلی گرمی در هر روز
هرگز از دوز توصیه شده توسط دکتر تجاوز نکنید
هرگز بدون دستور پزشک طولانی مدت مصرف نکنید
قاصدک از مواد سالم مانند کاروتن، فیبر، مواد معدنی، بتا کاروتن، ویتامین C و بسیاری از مواد دیگرتشکیل شده است.این چای از طب گیاهی چینی است. قاصدک دارای مزایای بسیاری برای سلامتی است. از ریشه برگ و گل گیاه قاصدک در داروهای گیاهی استفاده می شود. قاصدک همچنین بشکل چای مصرف می شود برخی از فواید چای قاصدک به شرح زیر است:
1) سیستم هضم بهتر
چای قاصدک منبع خوبی از فیبر است که باعث تحریک اشتها و بهبود گوارش است. یک ملین فعال است.باعث کارکرد درست روده ها با افزایش تعداد باکتری های مفید در معده می شود. جریان صفرا حفظ می شود، چای قاصدک برای بهبود کبد خوب است، برای حفظ یک سیستم هضم بهتر است. چای قاصدک یک عامل بسیار فعال است که به راحتی معده را از اختلالات گوارشی حفظ میکند
2) سلامتی کلیه :
چای قاصدک خواص ادرار آور قوی دارد. راه شگفت انگیز برای کمک به سوخت و ساز مواد زائد، نمک و آب اضافی بدن دریافت هموار بدون ایجاد هر گونه آسیب به کبد کار می کند. ایجاد یک سپر برای محافظت از سیستم ادراری است از رشد و عفونت های میکروبی مضر پیشگیری میکند
3) محافظت از کبد:
لوتئولین در چای قاصدک کمک می کند تا کبد بهتر کار کند. قاصدک سرشار از کولین است، که محافظ کبد است. ویتامین C و لوتئولین در چای قاصدک ترکیب بسیار مفیدی است که ازهر نوع عفونت محافظت می کند. چای قاصدک نیز به حفظ سطح مایع بدن کمک میکند
چای قاصدک یک منبع بالقوه از ویتامین K است چون مقدارزیادی ویتامین K دارد، قاصدک می تواند با بیماری های مغزی مانند آلزایمر مقابله کند.از آسیب سلول های عصبی پیشگیری میکند
5) بینایی بهتر
وجود zeaxanthin در قاصدک از اشعه UV که باعث آسیب شبکیه چشم می شود محافظت میکند. دژنراسیون ماکولا نیز می تواند با مصرف منظم چای قاصدک جلوگیری شود.
6) افزایش سیستم ایمنی بدن
DNA و سلول های ما توسط رادیکال های آزاد آسیب میبیند. چای قاصدک حاوی مقدار زیادی از آنتی اکسیدان ها است که می تواند DNA و سلول های ما را از آسیب محافظت کند. آن به عنوان یک عامل کاهش پیری فرآیند سلولی کار می کند. با قارچ ها و میکروب ها مبارزه میکند، چای قاصدک یک سیستم ایمنی بدن بهتر فراهم می کند.
7) جلوگیری از سرطان:
قاصدک دارای مواد تشکیل دهنده بسیاری است که می تواند ما را از سرطان محافظت کند. اسید Taraninic یک ترکیب موجود در چای قاصدک است که یک جنگنده مفید بر علیه سلول های سرطان خون است.
8) ضد دیابت:
سطح قند خون و انسولین را تنظیم میکند. وجود laevulin در قاصدک یک عامل مفید برای تحریک تولید انسولین در پانکراس است. این همچنین می تواند سطح قند خون را کنترل کند. داشتن طبیعت ادرار آور، چای قاصدک باعث تکرر ادرار حذف قند اضافی و نمک کمک میکند
9) پوست سالم
عصاره قاصدک برای بهبود وضعیت پوست بسیار مفید است. پوست را از عفونت های میکروبی و قارچی محافظت می کند.
10) از بین بردن آکنه:
به عنوان یک detoxic و عامل مدر، چای قاصدک میزان تعریق در بدن را کاهش میدهد.سموم بدن را از بین برده و سیستم ایمنی را تقویت میکند خواص ایمنی بدن را تقویت میکند . آکنه عمدتا به دلیل زهکشی نادرست سموم و سیستم سوخت و ساز بدن است. ، قاصدک می تواند این دو عامل را بهبود دهد تا از شر آکنه خلاص شوید
11) کاهش وزن:
کاهش وزن با استفاده از دارچین. نوشیدن چای قاصدک به طور منظم می تواند به کاهش وزن کمک کند. ادرار یک پروسه است که تقریبا 5-10٪ از چربی بدن ما را تشکیل میدهد. باز آنجا که از خواص مدر قاصدک دفع چربی از بین رفته و کاهش وزن است
12) جلوگیری از کم خونی:
چای قاصدک یک جنگنده قوی بر علیه کم خونی است. قاصدک غنی از آهن و ویتامین B است
13) سلامت استخوان:
کلسیم عنصر لازم برای توسعه استخوان های ما است و چای قاصدک حاوی مقدار کلسیم. همچنین ویتامین C و leutin است . این باعث می شود استخوان ما قوی ترشود قاصدک هم درد آرتروز را کاهش می دهد و اسیدهای چرب موجود در آن درد استخوان را کاهش می دهد.
14) حفظ سطح فشار خون:
میزان بالای پتاسیم و فیبر در چای قاصدک جایگزینی سدیم، به سطح فشار خون کمک میکند
این مطلب توسط تیم مترجمین مجله پزشکی دکتر سلام ترجمه شده است و استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد
مرجع : دکتر سلام
جالب است بدانید که گُل قاصِدَک، خبررسانک یا خبرچین و نیز در طب سنتی به همین نام یعنی طرخشقون مشهور است گیاهی است علفی و دائمی که ساقه آن به ارتفاع ۴۰ سانتیمتر میرسد.البته این گیاه دارای ریشهای است به رنگ قهوهای مایل به زرد که پر از شیرابه سفید رنگی است.گُل قاصِدَک، خبررسانک یا خبرچین و نیز در طب سنتی به همین نام یعنی طرخشقون معروف است گیاهی است علفی و دائمی که ساقه آن به ارتفاع ۴۰ سانتیمتر میرسد. این گیاه دارای ریشهای است به رنگ قهوهای مایل به زرد که پر از شیرابه سفید رنگی میباشد.گلهای قاصد معمولی (Taraxacum sect. Ruderalia)و (Taraxacum officinale Weber)دستهای از گیاهان بسیار شبیه به یکدیگر از تیره Taraxacum را تشکیل میدهند که همگی از خانواده گیاهان دارای گلهای سبدی (Asteraceae) هستند. گل قاصد که به نامهای هند بابری، خبر آور، کاسنی بری و دندان شیر نیز معروف است گیاهی است علفی و دائمی که بهطور خودرو در بیشتر مزرعهها و دشتها، در وسط چمن، حاشیه شوره زار، کنار جادهها و اراضی بایر و به طورکلی در همه جا میروید. بلندی ساقه آن به ۱۰ تا ۳۰ سانتیمتر میرسد. این گیاه دارای ریشهای به رنگ قهو های است که که تا یک متر (و به ندرت تا دو متر) میرسد. ساقه و ریشه این گیاه پر از شیرابه سفیدرنگی میباشد.
بهتر است بدانید که گلهای قاصد معمولی (Taraxacum sect. Ruderalia)و (Taraxacum officinale Weber)دستهای از گیاهان بسیار شبیه به یکدیگر از تیره Taraxacum را تشکیل میدهند که همگی از خانواده گیاهان دارای گلهای سبدی (Asteraceae) هستند. گل قاصدک که به نامهای هند بابری، خبر آور، کاسنی بری و دندان شیر نیز مشهور است گیاهی است علفی و دائمی که بهطور خودرو در بیشتر مزرعهها و دشتها، در وسط چمن، حاشیه شوره زار، کنار جادهها و اراضی بایر و به طورکلی در همه جا میروید و قابل مشاهده است.
بدنیست بدانید که بلندی ساقه آن به ۱۰ تا ۳۰ سانتیمتر میرسد.در واقع این گیاه دارای ریشهای به رنگ قهو های است که که تا یک متر (و به ندرت تا دو متر) میرسد. ساقه و ریشه این گیاه پر از شیرابه سفیدرنگی میباشد.جالب است بدانید که این گیاه برای مقابله با مشکلات گوارشی، سنگ کلیه، عفونتهای مجاری ادرار، یبوست و غیره موثر و مفیدعمل میکند.لازم به ذکر است که این گیاه بیادعا همه جا پیدا میشود و خواص فوقالعادهای نیز دارد.
برگهای قاصدک برای رفع سنگ کلیه مفید است
بهتر است بدانید که اگرسنگ کلیه دارید؟ قاصدک را امتحان کنید. به خاطر این که گیاه قاصدک خواص دیورتیک دارد. یعنی ادرارآور است و همین حجم ادرار را افزایش میدهد. البته برای همین باعث برطرف کردن موادی مانند کلسیم، اگزالات، اسید اوریک و سیستین میگردد
قاصدک: برای بهبود گوارش مفید است
بدنیست بدانید که قاصدک برای کبد فوقالعاده است. ریشهی گیاه قاصدک تأثیری دارد که موجب افزایش ترشح صفرا میشود. در واقع ترشح صفرا زمانی که کیسهی صفرا خالی است به جذب مواد چرب (در طول هضم غذا) کمک می نماید.
منبع:fa.wikipedia.org
منبع: hamshahrionline.ir
در این پست جدید ترین و زیباترین عکس های کامبیز دیرباز بازیگر موفق و خوب سینما و تلویزیون
را گرد آوری کردیم در ادامه این تصاویر را مشاهده کنید
نام:کامبیز
نام خانوادگی:دیرباز
تاریخ تولد:1354/6/12
محل تولد:تهران
تحصیلات: فارغالتحصیل رشتهٔ بازیگری
تاهل:متاهل
فرزندان:یک دختر به نام نیاز
—————————————————-
کامبیز دیرباز ۱۲ شهریور ۱۳۵۴در تهران و با اصالتی تنکابنی متولد شد.
او ۲۹ اردیبهشت صاحب فرزند دختر شد و اسمش را نیاز گذاشت. کامبیز این خبر رو در صفحه شخصی خودش در اینترنت اعلام کرد و در توضیح ان نوشت :این فرشته کوچولو زیباترین هدیه اى بود که خداوند امروز به من داد.
کامبیز دیرباز فارغالتحصیل رشتهٔ بازیگری از دانشگاه هنر و معماری است و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۶ در تئاتر سیاوش خوانی شروع کرد. فعالیت سینمایی او از سال ۱۳۷۸ با حضور در فیلم دختران انتظار آغاز شد.
او سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۲ برای بازی در فیلم دوئل احمد رضا درویش بدست آورد.

کامبیز دیرباز در یک گزارش واقعی
جدیدترین عکس های دختر کامبیز دیرباز
عکس های نیاز دختر کامبیز دیرباز
عکس های نیاز دختر کامبیز دیرباز
عکس های نیاز دختر کامبیز دیرباز
عکس های نیاز دختر کامبیز دیرباز
عکس های نیاز دختر کامبیز دیرباز
عکس های نیاز دختر کامبیز دیرباز
عکس های نیاز دختر کامبیز دیرباز
عکس جالب از تولد چهل سالگی کامبیز دیرباز
شعر درباره پدر,شعر در وصف پدر,شعر پدر,شعر پدر شهریار,شعر پدر شاملو,شعر پدر از دست رفته,شعر پدر فروغ فرخزاد,شعر پدر و مادر,شعر پدربزرگ,شعر پدر فریدون مشیری,شعر پدر سعدی,شعر شهریار پدر عشق,شعر شهریار پدر عشق بسوزد,شعر ترکی پدر شهریار,شعر در جستجوی پدر شهریار,شعر پدر و پسر شهریار,شعر به یاد پدر شهریار,شعر در وصف پدر شهریار,شعر در سوگ پدر شهریار,دانلود شعر پدر استاد شهریار,شعر پدر از شاملو,شعر پدر از احمد شاملو,شعری در مورد پدر و پسر,شعر درباره پدر و پسر,شعر زیبای پدر و پسر,شعر برای پدر و پسر,شعر پدر پسر را کند داماد,شعر پدر پسر,شعر در مورد پدر و پسر,شعر در وصف پدر و پسر,اشعار پدر از دست رفته,شعر روز پدر از دست رفته,شعر درباره پدر از دست رفته,شعر برای پدر از دست رفته,شعر در وصف پدر از دست رفته,شعر برای تولد پدر از دست رفته,شعر زیبا در وصف پدر از دست رفته,شعر کوتاه روز پدر از دست رفته,شعر برای روز پدر از دست رفته,شعر پدر از فروغ فرخزاد
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و
دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته
گفــت : با پدر یه جمـــله بســـاز
گفتــم: من با پدر جمله نمیســازم ،
دنیــــــــامو می سازم
پدر
کاش بودی و می دیدی حس پدر مردگی چقدر دردآور است
شعری مرا به اوج خاطرات برد شعری که جانم را بعد از پنج سال سوزاند :
من که با هر بند انگشت تو در دستان خود
ذکر میگویم پدر،تسبیح میخواهم چکار…؟؟؟
خدایـــا !
به بزرگیـــــت قســـم …
توعکس های دست جمعی …
جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار …
آمیـــــن
چای مینوشم
با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه …
اتفاقا” دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد …
… تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی …
اینجا نوشته چهار حرفی، ولی تو که حرف نداری …
پدرم ﺳﻼﻡﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟
ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺧﺪﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ؟
پدر ﺭﻭﺯﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ….
پدرم ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺁﺭﺯﻭ ﺷﺪ.
تقدیم ب همه ی اونایی ک باباهاشون ب مهمونی خدا رفت….
من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡﻗﻠﻤﻢ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺴﺖ !
ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ … ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻗﻠﻢ !
ﻫﻤﮕﯽ ﻧﻈﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ
ﻣﻮﺩﺏ ﺑﺎﺷﯿﺪ !
ﺻﺎﺣﺐ ﺷﻌﺮ ﻋﺰﯾﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﭘﺪﺭ “
ﺍﻣﺸﺐ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﭘﺮﻡ،ﮐﻮ ﻗﻠﻢ ﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﻦ؟ !
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻭ ﻏﺮﯾﺒﻢ !
ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﭘﺪﺭﻡ … ؟ !
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﺑﺴﮑﻪ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮ ﺍﻡ ،ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ …
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ !
ﺍﻣﺮ ﺑﻔﺮﻣﺎ ﭘﺪﺭﻡ ..
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﮐﻮﭼﻪ ﭘﺲ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺴﺖ
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻏﺮﯾﺒﻢ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﭘﺪﺭ ﺍﯼ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻦ !…
ﺍﻣﺸﺐ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽِ ﻣﻦ ﻣﯿﮕُﺬﺭﯼ؟ !
ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎ
ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ ﭘﺪﺭﻡ !…
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ : ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ! ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
ﺍﯼ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺗﻮ ﻓﺮﺯﻧﺪ .. ﺑﯿﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﺷﻌﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﭘﺪﺭﻡ … ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻢ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ !
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﻢ ﺑِﻨِﺸﯿﻨﯽ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ …
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﺑﺎ !
ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺯ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻡ
ﺁﻧﻘَﺪَﺭ ﻭﺍﮊﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ …
ﮔﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻭﻟﯽ،ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﻢ
ﻧﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﺍﺳﺖ ،ﻧﻪ ﺣرف
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر …
بین خوبان جهان هیچ کس مثل تو نیست
پدرم هیچ زمان
هیچ کس مثل تو نیست…
راحت نوشتیم بابا نان داد !
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت ، برای نان همه جوانیش را داد …
چنانکه اره ی کند از درخت میگذرد
سه شنبه بی تو و یادت چه سخت میگذرد!!!!!
ســـَــر ســُـفره چیزی نبود . . .
یــخ در پــارچ
و
پدر هــر دو آب شــدند !
چــه دنــیای بی رحمــیست . . .
کاش با قیمت جان عمر تو میشد ممکن
تا دهم جانی و از بهر تو عمری بخرم
.
.
.
.کاش میشد پدر
پدر مثل خودکار می مونه
شکل عوض نمی کنه
ولی یه دفعه می بینی که نمی نویسه
مادر مثل مداد می مونه
هر لحظه تراشیده شدنشو می بینی
تا اینکه تموم می شه
.
.
.
پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛
و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی
که اگر بدانی … چه کسی ،
کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛
“پدرت”را می پرستیدی …
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﻓﺖ
ﭘﺎﺋﯿﺰ ﺭﻓﺖ
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻭﺩ ،،،
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯽ ـ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﺑﺎﺍﺍﺷﺪ
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتی هرچی پدره …
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﻓﺖ
ﭘﺎﺋﯿﺰ ﺭﻓﺖ
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻭﺩ ،،،
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯽ ـ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﺑﺎﺍﺍﺷﺪ
تنها زمانی که بزرگ شوید و از او دور شوید
(زمانی که با خانه پدری وداع کرده و به خانه خودتان می روید )
تنها در این زمان است که پی به بزرگی وی خواهید برد
و بزرگی اش را کاملاً ارج خواهید گذارد
.
شایـد تو
سُکـوت میـان کلامم بـاشـی
دیـده نمی شوی
امـــا مـن، تـو را اِحسـاس مـی کنم
شایــد تــو
هَیاهـوی قلبـم بـاشـی
شنیـده نمـی شوی
امـا مـن، تـو را نـفس مـی کشم
باتو… بی تو…
با تو، باران بهاریام را پایانی نیست و بیتو، پرندهای آشیان گمکرده در جادههای پاییزم.
تو که هستی، پنجره، با بالهایی گشوده از آفتاب، باغچه را مرور میکند. با تو، نفسهای مادرانه، تیررس اضطراب و تشویش را مجال نمیدهند.
آجر به آجر، ساخته میشوم؛ وقتی پناه دستهای امنت، موسیقی مهربان عشق را به ترنم میآیند.
بیتو، بنبستی میشوم در هزار توی رنجهای خویش.
بیتو، شکوه جهان، ویرانهای است مسکوت و بیهیاهو.
میستایمت که رونق کوچه های سردسیر وجودم هستی؛ آنچنان که آفتاب، رگهای سپید قطب را.
پدرم لبخندی است در چار چوب قاب .
پدرم خوابی شیرین است که هر لحظه انتظار دیدنش را می کشم.
پدرم نوازش اشک است در پهنه ی صورتم ….
پدرم خاطره است
پدرم خاطره شد….
پدرم داستانی است حماسی که در ذهن ناآرامم بارها وبارها مرور می شود.
پدرم ترانه ایست امید بخش که در گوش جانم بارها زمزمه می شود.
پدرم قطعه ایست غمگین که در فراق سروده شده
پدرم تکیه گاه آرزوهای من است
پدرم یاد است…
پدرم یاد خاطره های شیرین است
پدرم یاد دستان پینه بسته و چشمان امیدوار است
پدرم خاطره ی صمیمی لحظه های سلام واحوالپرسی است
آری پدرم یاد است . پدرم خاطره است . پدرم در تک تک ثانیه های وجودم جاریست.
پدرم هست …. همراه لحظه های دلتنگی و شادی ام .
آری« پدرم دیگر نیست » خطاست!
شانه هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که میگذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگهایم میدود.
در برابر توفانهای بیرحم زندگی میایستی؛ آنچنانکه گویی هر روز از گفتوگوی کوهستانها باز میآیی.
لبخند پدرانهات، تارهای اندوه را از هم میدراند.
تویی که صبوریات، دلهای ناامید را سپیدهدم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر میآید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجرههای خانه را باران میپاشند.
آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.
باران میبارد
دلم برای مردی تنگ است
که تمام زندگیش را در رنج زیست
و از دست روزگار چیزی جز بی نسیبی نسیب نداشت
او مردی بود با دلی بزرگ
که حتی دلواپس پرهای شکسته ی قاصدک بود
دلم برای مردی تنگ است
که تمام زندگی را در رنج زیست و همچون کوه استوار ماند
و تا واپسین لحظه های زندگی سختش همواره امید زندگی داشت
اندیشه های بزرگی که هیچگاه رنگ نوشتن نگرفت
او رفت و تمام آرزوهایش را با خود برد
و من هنوز هم خوابش را می بینم
با همان مهربانی با همان لبخندهای امیدوار و چشمانی که همیشه به من می گفت دوستت دارم
پدرم رفت پدری که همیشه برای من نمادی از صبر بود در تمام زندگی
و من هنوز هم به یادش هستم
تا وقتی بود ندانستم کیست
و وقتی رفت زندگیش را یافتم
پدرم رفت
با تمام امیدها و تنها واژه ی غریب ذهن من
همواره نام او ماند
کاش دوباره می آمد
شاید فرصتی دوباره داشتم تا به او بگویم “پدر دوستت دارم“
اما هرگز نخواهد آمد
دانم اگر تو نبودی، زبانم چطور میچرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفتهام که گاهی دلم لک میزند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری، خیالم راحت میشود؛ میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی …
“بسته راه نفسم بغض و دلم شعله ور استچون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی”
ـ پدرم! تو تپش قلب خانه ای؛ وقتی هر صبح، با تلنگر عشق، از خانه بیرون میروی و با کشش عشق، دوباره باز میگردی. دهلیزهای قلبم، تقدیم مهربانی تو باد!
ـ علی آموخت هر جا که جای مهر پدر خالی است، میتوان پدر بود تا جامعه را از یتیمی بی مهری، رهایی بخشید؛ آن وقت است که میتوان خیبر دلها را فتح کرد.
تو رفتی و بی تو تمام خاطره هامان ز مرگ می نالند !
و اشکهای زلالم ‘ هنوز می بارند …
تو رفتی و بی تو سحر شد و تکرار ‘ اذان شد و نماز…
نمی دانی با رفتنت چه حفره ژرفی در وجودم ایجاد شده …
کاش بودی بابا…
پدر! میخواستم دربارهات بنویسم؛ گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی است. گفتم نان آور شبانه کوچه های دلم هستی؛ دیدم علی است. خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم.
آنگاه، دریافتم که تو، نور جدا شده ای از آفتاب علی هستی، تا از پنجره هر خانه ای، هستی را گرما ببخشی ؛ و اینگونه بود که علی علیهالسلام ، نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی علیهالسلام .
تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری.
شک کن !
به همه چیز شک کن !
کسی که باید باشد نیست و من هنوز زنده ام و این یعنی یک جای کار میلنگد
دلتنگم . .
در سایه آفتاب پدر
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
میخواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصههایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخنهای ضرب دیده ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
دلم میخواهد به یکباره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبیات را که نگاه میکنی، یادم میآید که وقت غنچهها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.
این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هممعنی، کنار هم چیده شدهاند. یعنی در دائره المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه السلام است.
ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان ، ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم، خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم . . .
پدرم روزت مبارک
تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی
و… بسیار سخت است … پدرم روزت مبارک . . .
مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته ،
هنوز قطره هایی از اشکهای آن روزها بر چشمانم نشسته ،
حالم بهتر نیست از این دل خسته … گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش
کنی نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام
، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگهای
زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ،
نیست روزی که از تو نگفته باشم هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم
من آن شانه هایت را می خواهم که پناهم بود همان یک وجب از شانه ات تمام دارایی ام بود من آن دست های گرمت را می خواهم که یک عمرعبادت نوشت
با آن نگاه مهربان و آن همه خوبی من بی تو طاقت ماندن ندارم
این بغض لعنتی…. این بغض لعنتی
وقتی دیروز باران بارید
“آن مرد در باران آمد” را به یاد آوردم
“آن مرد با نان آمد”
یادم آمد که دیگر پدرم در باران
با نانی در دست
و لبخند بر لب
نخواهد آمد
دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگیاش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یاد پدر سخت گریستم
پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر میداشت
پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست….
پدر عزیزم
از تو آموختم چگونه سبکبال زندگی کنم تا هجرتم نیز سبکبال باشد
این بالهای پرواز قناعت و امید و عشق را تو به من بخشیدی
آفتاب مهربانی ،سایه ی تو بر سر من ،ای که در پای تو پیچید ،ساقه ی نیلوفر من. پدرم تو آفتاب زندگی ام هستی . آفتابی که امید وارم هیچگاه غروب نکند.
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود پدرم ؛
اگر بدانی
چه کسی،کشتی زندگی را
از میان موج های سهمگین روزگار
به ساحل آرام رویاهایت
رسانده است؟
“پدرت” را می پرستی . . .
روز پدر مبارک
به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد
سرم به خاک رهت ارجمند خواهد شد
لبی که زمزمه درد می کند شب و روز
به یمن روی تو پر نوشخند خواهد شد
چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود
برسایه ی رب در صحف همسایه پدر بود
ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است
در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود
پدر ای وجودم از تو / قدرت و توان گرفته
ای که از دم نفسهات / هستی من جان گرفته
روز پدر مبارک
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر …
سالی گذشت و ما همه محزون آن شبیم
کز داغ جانگداز فراقت به سر زدیم
پدر به وسعت بیکران دریای مهر تو
در خون نشسته و در غم شناوریم
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
میخواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصههایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخنهای ضرب دیده ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
دلم میخواهد به یکباره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبیات را که نگاه میکنی، یادم میآید که وقت غنچهها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.
این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هممعنی، کنار هم چیده شدهاند. یعنی در دائره المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه السلام است.
قلب مرده
آسمان امروز ببار، اینجا گلی پژمرده گشت
از غم داغ رخش، یک محفلی افسرده گشت
آسمان امروز ببار، ما صد جگر سوزانده ایم
چون پدر از بین ما رفت، قلب ما هم مرده گشت
شانه هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که میگذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگهایم میدود.
در برابر توفانهای بیرحم زندگی میایستی؛ آنچنانکه گویی هر روز از گفتوگوی کوهستانها باز میآیی.
لبخند پدرانهات، تارهای اندوه را از هم میدراند.
تویی که صبوریات، دلهای ناامید را سپیدهدم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر میآید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجرههای خانه را باران میپاشند.
آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.
کارگشا
پدرم بارش باران خدا بود
پدرم حاکم پیمان وفا بود
پدرم جلوه ایمان و رضا بود
پدرم بر سر ما مرغ هما بود
پدرم در همه حال کارگشا بود
پدرم آیت آینده ما بود
راحت نوشتیم بابا نان داد !
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت ، برای نان همه جوانیش را داد …
درد من، درد فراق است، خدایا کم نیست
اشکهایم بجز از فراق و غم و ماتم نیست
بر دل غم زده و بغض پر از فریادم
بجز آن لطف نگاه پدرم مرهم نیست
من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم
ساغر بشکسته
پدرم در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می گرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم، چون ساغر بشکسته می گرید
پدر؛ ترجمه علی علیهالسلام
پدر! میخواستم دربارهات بنویسم؛ گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی است. گفتم نان آور شبانه کوچه های دلم هستی؛ دیدم علی است. خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم.
آنگاه، دریافتم که تو، نور جدا شده ای از آفتاب علی هستی، تا از پنجره هر خانه ای، هستی را گرما ببخشی ؛ و اینگونه بود که علی علیهالسلام ، نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی علیهالسلام .
تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری.
نگارم
خواهید که مرا سوی نگارم ببرید
پیوسته به زیر این شعارم ببرید
با مهر حسین آمده ام من به جهان
با یاد حسین از این دیارم ببرید
ـ پدرم! تو تپش قلب خانه ای؛ وقتی هر صبح، با تلنگر عشق، از خانه بیرون میروی و با کشش عشق، دوباره باز میگردی. دهلیزهای قلبم، تقدیم مهربانی تو باد!
ـ علی آموخت هر جا که جای مهر پدر خالی است، میتوان پدر بود تا جامعه را از یتیمی بی مهری، رهایی بخشید؛ آن وقت است که میتوان خیبر دلها را فتح کرد.
میهمان خدا
از عرش صدای ربنا می آید
فریاد خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز کنید
میهمان خدا پیش خدا می آید
باتو… بی تو…
با تو، باران بهاریام را پایانی نیست و بیتو، پرندهای آشیان گمکرده در جادههای پاییزم.
تو که هستی، پنجره، با بالهایی گشوده از آفتاب، باغچه را مرور میکند. با تو، نفسهای مادرانه، تیررس اضطراب و تشویش را مجال نمیدهند.
آجر به آجر، ساخته میشوم؛ وقتی پناه دستهای امنت، موسیقی مهربان عشق را به ترنم میآیند.
بیتو، بنبستی میشوم در هزار توی رنجهای خویش.
بیتو، شکوه جهان، ویرانهای است مسکوت و بیهیاهو.
میستایمت که رونق کوچه های سردسیر وجودم هستی؛ آنچنان که آفتاب، رگهای سپید قطب را.
آسمانی
رفت تا نامش از گرد زمین پاک بماند
آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند
موضوعات مرتبط: سوگ پدر
چه خوش باشد در این دنیای فانی
به خوش نامی نمودن زندگانی
که بعد از ما بسی گردش کند چرخ
نماند جز نکونامی نشانی
خدایـــا !
به بزرگیـــــت قســـم …
توعکس های دست جمعی …
جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار …
آمیـــــن
سوگ
در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد
داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد
آهی که به یادت ز دل زار بر آمد
از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد
پشتگرمی من
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی، زبانم چطور میچرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفتهام که گاهی دلم لک میزند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری، خیالم راحت میشود؛ میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی …
پدر مثل خودکار می مونه
شکل عوض نمی کنه
ولی یه دفعه می بینی که نمی نویسه
مادر مثل مداد می مونه
هر لحظه تراشیده شدنشو می بینی
تا اینکه تموم می شه
پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛
و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی
که اگر بدانی … چه کسی ،
کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛
“پدرت”را می پرستیدی …
با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه …
اتفاقا” دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد …
… تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی …
اینجا نوشته چهار حرفی، ولی تو که حرف نداری …
تنها زمانی که بزرگ شوید و از او دور شوید
(زمانی که با خانه پدری وداع کرده و به خانه خودتان می روید )
تنها در این زمان است که پی به بزرگی وی خواهید برد
و بزرگی اش را کاملاً ارج خواهید گذارد
ای پدر ای با دل من همنشین
ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهاییم
آشنایی با غم تنهاییم
ای طنین نام تو بر گوش من
ای پناه گریه ی خاموش من
همچو باران مهربان بر من ببار
ای که هستی مثل ابر نو بهار
در صداقت برتر از آیینه ای
ای سپیدار بلند و بی پایدار
می برم نام تو را با افتخار
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
ای که هستی نور چشم و تاج سر
رحمت بارانی روشن تبار
مهربانی از مانده یادگار
ای پدر بوی شقایق می دهی
عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم ،گل بهارم ، ای پدر
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
پدر ای وجودم از تو
قدرت و توان گرفته
ای که از دم نفس هات
هستی من جان گرفته
پدر ای که از تو جاری
خون زندگی تو رگ هام
ای که از نور دو چشمت
نور زندگی به چشمام
پدر ، پیچ و خم راهم
نمی خوام بی راهه باشه
گل سرخ آرزوهام
توی فکر غنچه باشه
شب بود و ماه و اختر و شمع و من و خیال
خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت
رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود
بر سایه ی رب در صحف همسایه پدر بود
ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است
در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود
پدر بشنو این حرف فرزند خویش
عزیزو گرامی و دلبند خویش
تویی مایه ی بود و پیدایشم
کنارت به ناز و به آسایشم
پدر تکیه گاه وجود منی
تو سرمایه ی هست و بود منی
پدر جان قسم بجان عزیزات که هیج گاه
یاد شکوه مند تو از دل نمی رود
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود
ای تکیه گاه محکم من ، ای پدر جان
ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم
خدمت به تو در همه حال ، هست افتخارم
میان شب مهِ تابان پدر بود
برای غصه ها درمان پدر بود
ترک بر روی انگشتش فراوان
برای لقمه های نان پدر بود
پدر کوه غم و سنگ صبورم
به شب ها گریه ی پنهان پدر بود
به قلبم حک شده نامش همیشه
نشانِ رحمت یزدان پدر بود
پدر زجر و پدر اشک و پدر آه
عزیز و مونس شایان پدر بود
برای شادی کودک همیشه
گذشت از شادیش آسان ، پدر بود
علی الگوی او در زندگانی
همیشه مظهر ایمان پدر بود
به من آموخت او در اولین بار
کلام و آیه ی قرآن پدر بود
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ ، گرگ تو شد ، ای یوسف کنعانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک ، زندان تو گشت ، ای مه زندانی من
از ندانستن من ، دزد قضا آگه بود
چو تو را برد ، بخندید به نادانی من
آن که در زیر زمین ، داد سر و سامانت
کاش می خورد غم بی سر و سامانی من
به سر خاک تو رفتم ، خط پاکش خواندم
آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم ، ای دیده ی نورانی من
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند
قدمی رنجه کن از مهر ، به مهمانی من
صفحه ی روی ز انظار ، نهان می دارم
تا نخوانند بر این صفحه ، پریشانی من
دهر ، بسیار چو من سر به گریبان دیده است
چه تفاوت کندش ، سر به گریبانی من
عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری
غم تنهایی و مهجوری و حیرانی من
گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند
من که قدر گهر پاک تو می دانستم
ز چه مفقود شدی ، ای گهر کانی من
من که آب تو ز سرچشمه ی دل می دادم
آب و رنگت چه شد ، ای لاله ی نعمانی من
من یکی مرغ غزل خوان تو بودم ، چه فتاد
که دگر گوش نداری به نوا خوانی من
گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب ، بعد تو با کیست نگهبانی من !
(پروین اعتصامی)
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
بی اس ام اس —-> در این مطلب عکس های بسیار زیبایی از تزیین برنج را برای شما آماده نموده ایم.برای دیدن همه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه نمایید

فواید برنج
منبع عالی انرژی:
از آنجا که برنج سرشار از کربوهیدارات است، میتوان از آن بعنوان سوخت بدن استفاده کرد و به عملکرد طبیعی مغز نیز کمک میکند.
فاقد کلسترول:
خوردن برنج فقط به این دلیل که فاقد چربیهای مضر، کلسترول و سدیم است، فواید بسیار زیادی برای بدن دارد. برنج میتواند بخش مهمی از یک برنامهغذایی متعادل را تشکیل دهد.
سرشار از ویتامین:
برنج منبع عالی از ویتامینها و موادمعدنی مثل نیاسین، ویتامین D، کلسیم، فیبر، آهن، تیامین و ریبوفلاوین به شمار میرود.
تزیین برنج,تزیین برنج با زعفران و زرشک,تزیین برنج با زعفران,تزیین برنج مجلسی,تزیین برنج عکس,تزیین برنج قالبی,تزیین برنج,تزیین برنج با زعفران,تزیین برنج با زرشک,تزیین برنج ها,تزیین برنج با زرشک و زعفران,عکس تزیین برنج با زعفران و زرشک
تزیین روی برنج با زعفران و زرشک,تزیین برنج با زعفران و زرشک و خلال پسته,مدل تزیین برنج با زعفران و زرشک,اموزش تزیین برنج با زعفران و زرشک,روش تزیین برنج با زعفران و زرشک,تزیین برنج با زرشک زعفران,تزیین برنج سفید با زرشک و زعفران,تزیین برنج با زعفران عکس
تزیین برنج با زعفران و کشمش,تزیین برنج با زعفران و خلال پسته,تزیین برنج با زعفران و پسته,تزئین برنج با زعفران,تزیین برنج مجلسی,انواع تزیین برنج مجلسی,مدل تزیین برنج مجلسی,تزیینات برنج مجلسی,تزئین برنج مجلسی,عکس تزیین برنج مجلسی,جدیدترین تزیین برنج مجلسی
تزیین انواع برنج ها,تزیین های برنج,تزیین برنج به شکل های مختلف,تزیین برنج با رنگ های خوراکی,تزیین برنج با رنگ های مختلف,برنج های تزیین شده,عکس تزیین انواع برنج ها
طرز تزیین برنج مجلسی,تزیین روی برنج مجلسی,تزیینات برنج عکس,تزئین برنج+عکس,تزیین برنج با عکس,عکسهای تزیین برنج,عکس تزیین برنج,عکس تزیین برنج جدید,عکس تزیین برنج ایرانی,تزیین پلو قالبی,تزیین شیر برنج قالبی,تزئین برنج قالبی,طرز تزیین برنج قالبی
اموزش تزیین برنج قالبی,تزیین برنج به صورت قالبی,تزیین پلو با زعفران و زرشک,تزیین برنج با زرشک وزعفران,تزیین برنج با زرشک و خلال پسته,تزیین برنج با زرشک و زعفرون,عکس تزیین برنج با زرشک و زعفران,تزئین برنج با زرشک,تزئین برنج با زرشک وزعفران,عکس تزیین برنج با زرشک
برای دیدن عکس های جدید احسان کرمی و بیوگرافی به ادامه مطلب مراجعه کنید
احسان کرمی، مجری توانای رادیو و تلویزیون با انتشار این عکس در صفحه شخصی اش نوشت:وقتی یه روز آخر اسفند رو آف هستی بهترین کار اینه که صبح اول صبح با همسرت بری سراغ گل و سبزه و ماهی قرمز.
احسان کرمی متولد تیر ماه سال ۱۳۵۹ در محله قیطریه تهران است ، متاهل است ، کاردانی تشریفات خوانده ، دوره فیلم سازی را در انجمن فیلمسازی جوان گذرانده و بعد دوره بدن و بیان تئاتر را هم پیش میکائیل شهرستانی آموخته ، کارش را از سال۸۵ با رادیو تهران شروع کرد.شروع فعالیتش در رادیو تهران با نویسندگی آیتم طنز بود.این آیتم به اسم چراغ قرمز بود که یک روز بازیگر آیتم نیومد و خودش بجای آن بازی کرد و بدین ترتیب بازیگر رادیو شد.
همچنین در جمعه ایرانی بازیگر و مجری بازیگر برنامه۱۲۴۳۷ از رادیو صدای آشنا و نویسنده و مجری بخش نیمروزی پنجشنبه ها در رادیو پیام است.از سال ۸۷ با اجرای برنامه نقره وارد تلویزیون شد. بعد اجرای تصویر زندگی به او سپرده شد و اکنون اجرای برنامه شب نشینی شبکه جام جم و رادیو ۷ را برعهده دارد.
نام برنامه هایی را که کار کرده است: چهار دیواری ممنون، مکث 95، جام ارگ، صبح تهران، تهران در شب، موج مجهول، چراغ سبز ،جمعه ایرانی،۱۲۴۳۷،نقره،تصویر زندگی،برنامه طلوع در شبکه چهار ،شب نشینی و رادیو۷ ضمنا فعالیت در سه نمایش رو هم در کارنامه دارن. کمدی استشمامات – پیونوکیو٢ و محسن یک رپرتوار باشبکه های رادیویی که فعالیت داشته: رادیو ایران، رادیو صدای آشنا، رادیو تهران،رادیو پیام ,برنامه زنده رود اصفهان و …در دهمین جشنواره بین المللی رادیو مجری برگزیده و در یازدهمین جشنواره بین المللی رادیو به عنوان گوینده برتر انتخاب شد.
احسان کرمی، مجری رادیو و تلویزیون عکسی از خود و همسرش را در شبکه اینستاگرم قرار داد و در توضیحاتش نوشت:
جنگل آبپری با همسر و همراهی آواز ملکوتی استاد شجریان و شعر آسمانی حافظ که فرمود تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری/ وفای عهد من از خاطرت به در نرود
فرزند احسان کرمی مجری جوان تلویزیون ایران که این روزها اکثر وقتش را صرف تئاتر و بازیگری می کند، دیروز در بیمارستان لاله تهران به دنیا آمد و خداوند به او پسری به نام نیکمهر اعطاء کرد.
مجری تازه پدر شده ایران این متن و عکس را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت:«امروز دوازدهم مهر سال ۹۳ خورشیدی و در شب عید قربان، خداوند به ما پسری داد که نامش رو نیکمهر گذاشتیم. از همه نازنینانی که محبت کردند و منو غرق محبت کردند، ممنونم و عذر می خوام که نمی تونم پاسخ محبت همه رو بدم.»
امیدوارم خداوند سایه مهرشو برای لحظه ای از سر نیکمهر ما و همه کودکان دنیا برنداره و هیج کودکی روزگار سختی و تلخی رو تجربه نکنه. به انرژی های خوب و دعاهای از ته دلتون دلبسته ام که انشالله خدای بزرگ به حرمت نفس گرمتون آینده ای توام با عاقبت به خیری و آرامش و برکت برای فرزندم رقم بزنه. از چند وقت دیگه عکس هایی هم ازش میذارم ولی فعلا نه… یا حق…»
احسان کرمی، مجری رادیو و تلویزیون در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر عکسی را منتشر و از زحمات همسرش قدردانی کرد. احسان کرمی چند ماهی می شود که پدر شده است.
در متن منتشر شده احسان کرمی آمده است:
به بهانه زادروز همسرم باید یه چیزایی بگم
کنار اومدن با شغل من و نبودنها و سفرها و تمرینها و اجراها کار سختیه. اون هم وقتی یه پسر چهار ماهه داریم. حتی نمیتونیم برنامه ریزی برای سفر یا مهمونی ساده خانوادگی داشته باشیم. همه چیز سریع اتفاق میفته. بیرون از خونه همه منو پر از انرژی میبینن ولی خستگی هام مال همسرمه…گریزی نیست کارمه و در مقابل اینهمه همسری دارم که همیشه میگه خوشحالم که عاشق کارت هستی.
ممنونم ازت به خاطر همه چیز. صبرت، عشقت و خانمیت.
عکس های جدید احسان کرمی
عکس های جدید احسان کرمی
عکس های جدید احسان کرمی
عکس های جدید احسان کرمی
عکس های جدید احسان کرمی
عکس های جدید احسان کرمی
عکس های جدید احسان کرمی
عکس جالب و دیده نشده از کودکی احسان کرمی
عکس دیده نشده از احسان کرمی و مادرش
عکس سلفی احسان کرمی با همسر و فرزندش
احسان کرمی با انتشار عکس بالا نوشت:
برنامه غروبهای آقا نیکمهر
کنجکاوی در پارک اندر احوالات گربه ها
و کلاغها و آدمها و تاب
برای دیدن عکس های جدید رامسین کبریتی و بیوگرافی به ادامه مطلب مراجعه کنید
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ باز هم در رسانه و فضاهای مجازی خبری از رفتن یک بازیگر دیگر به شبکه جم منتشر شد. رامسین کبریتی بازیگری است که نامش به عنوان یکی از افراد جدید که به شبکه جم پیوسته، رسانهای شد.این بازیگر که از اواخر دهه هفتاد و با ایفای نقش در آثاری همچون «شبهای تهران» و «آواز قو» وارد سینما شده بود و در طی سالهای بعد نیز اغلب ایفاگر نقشهای مکمل آثار سینمایی بود.
شبکه GEM این روزها با رفتن و کشف حجاب کردن بازیگران ایرانی دیگر چیزی نمانده تا به یک شبکه ایرانی تبدیل شود . رامسین کبریتی بازیگر ستایش هم از این قائله عقب نماند و راهی ترکیه شد تا به اهالی شبکه GEM بپیوندد . بعد از رابعه اسکویی و بازیگرانی نه چندان مطرح مانند پردیس افکاری، صدف طاهریان و بهارک صالح نیا یک بازیگر مرد هم پا در این عرصه گذاشت. این بازیگر مرد «رامسین کبریتی» است که از اواخر دهه هفتاد و با ایفای نقش در آثاری همچون «شب های تهران» و «آواز قو» وارد سینما شده بود و در طی سال های بعد نیز اغلب ایفاگر نقش های مکمل آثار سینمایی بود.

وی همچنین در سریال هایی همچون «ولایت عشق» ، «مدار صفر درجه» ، «ستایش» و … ایفای نقش کرده است.گزارش ها حکایت از آن دارد که رامسین کبریتی به ترکیه رفته و قرار است در یکی از محصولات جم ایفای نقش کند.
عکس های جدید رامسین کبریتی
عکس رامسین کبریتی و همسرش رامسین کبریتی و خانواده اش رامسین کبریتی و زنش عکس اینستاگرام رامسین کبریتی جدیدترین گالری عکس جدید رامسین کبریتی fd,’vhtdb , u;s vhlsdk ;fvdjd , ilsva , \sva
رامسین کبریتی (زاده ۱۳۴۸- تهران) بازیگر ایرانی است. وی تحصیلات خود را در زمینه بازیگری به انجام رساندهاست.
کارهای رامسین کبریتی در سینما :
کارهای رامسین کبریتی در تلویزیون :
عکس های جدید رامسین کبریتی
عکس های جدید رامسین کبریتی
عکس های جدید رامسین کبریتی
عکس های جدید رامسین کبریتی
عکس های جدید رامسین کبریتی