قپ علی صدر

به یاد دهه شصتی ها

قپ علی صدر

به یاد دهه شصتی ها

بایگانی

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

شعر درباره ی ماه اردیبهشت

جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۷:۳۱ ب.ظ

شعر درباره ی ماه اردیبهشت

شعر در مورد ماه اردیبهشت,شعری در مورد ماه اردیبهشت,شعر درباره ماه اردیبهشت,شعر درباره ماه اردیبهشت,شعری درباره ماه اردیبهشت,شعر کوتاه در مورد ماه اردیبهشت,شعر در باره ماه اردیبهشت,شعر درباره ی ماه اردیبهشت,شعر در مورد اردیبهشت,شعر در مورد اردیبهشت ماه,شعر در مورد اردیبهشتی ها,شعر در مورد اردیبهشت شیراز,شعر در مورد اردیبهشتی,شعر در مورد اردیبهشتیا,شعر در مورد متولدین اردیبهشت,شعری در مورد ماه اردیبهشت,شعر در مورد متولد اردیبهشت,شعر نو در مورد اردیبهشت,شعر درباره اردیبهشت ماه,شعر درباره ماه اردیبهشت,شعر در باره ماه اردیبهشت,شعر درمورد ماه اردیبهشت,شعری درباره ماه اردیبهشت,شعر درباره اردیبهشتی ها,شعر در مورد آبانی ها,شعری درمورد اردیبهشتی ها,شعر در مورد دختر اردیبهشتی,شعر درباره اردیبهشتی,شعر در مورد متولدین دی ماه,شعر در مورد متولدین تیر,شعر در مورد متولدین مهر ماه,شعر در مورد متولدین دی,شعر در مورد متولدین مهر,شعر در مورد متولدین اذر,شعر درباره متولدین اردیبهشت,شعر در مورد ماه اردیبهشت,شعر در مورد ماه تیر,شعر درباره ماه اردیبهشت,شعر نو درباره اردیبهشت,شعر اردیبهشت,شعر اردیبهشتی,شعر اردیبهشت صالحی,شعر اردیبهشت شیراز,شعر اردیبهشتی ها,شعر اردیبهشتگان,شعر درمورد اردیبهشتی ها,شعر اردیبهشت,اردیبهشت شعر کوتاه,اردیبهشت شعر نو,شعر اردیبهشتی ام,شعر اردیبهشتی,شعر دختر اردیبهشتی,شعر های اردیبهشتی,شعر تولد اردیبهشتی,شعر بانوی اردیبهشتی,شعر درباره اردیبهشتی ها,شعر اردیبهشت علی صالحی,شعر اردیبهشت سیدعلی صالحی,شعر در مورد اردیبهشت شیراز,شعری برای اردیبهشتی ها,شعر زیبا برای اردیبهشتی ها,شعر برای اردیبهشتی ها,شعر تولد اردیبهشتی ها,شعر برا اردیبهشتی ها,شعری درمورد اردیبهشتی ها,شعر جشن اردیبهشتگان,شعر درمورد آبانی ها,شعر درباره ی اردیبهشتی ها,شعر برای اردیبهشت,شعر درباره اردیبهشت,اردیبهشت شعر نو,شعر بانوی اردیبهشت,شعر برای اردیبهشت,اردیبهشت در شعر نو

شعر در مورد ماه اردیبهشت

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ماه اردیبهشت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

فروردین دارد تمام می شود

اولین باران بهار را که نبوده ای

خودت را

به اولین شکوفه ی اردیبهشت برسان

می دانی که؛

اردیبهشت بی تو… بهشت نمی شود!

شعر در مورد ماه اردیبهشت

تو را حوالی امروز خواهم بوسید

بی ترس، بی دلهره

در میان ازدحام عقربه ها

تو را خواهم بوسید

کشنده!.. مرگبار!

تو را خواهم بوسید، چون شراب.

شعری در مورد ماه اردیبهشت

میرقصم در تو

تو را خواهم بوسید، مثل اردیبهشت

تو را خواهم بوسید

مثل آتش، وقتی به خرمن گندم تنت افتاده!

هر چه بدوی و دور شوی بیشتر گر می گیری !

تو را خواهم بوسید مثل باران

تو را خواهم بوسید

مثل همین شعر

پس تسلیم باش

چشمهایت را ببند

تو با همین بوسه جاودانه ای

در همین شعر

شعر درباره ماه اردیبهشت

همه راه

اگر آتش و آب باشد

حتی اگر خدا

گل کوچکی در سراب باشد

در مقصدش

تو ایستاده ای

دختر اردیبهشت!

فقط بگو

کجای زمین می رسم به تو؟

شعر درباره ماه اردیبهشت

یک شب

یک نفر شبیه تو

از چشمه انار

برایم پیاله آبی آورد

گفت

تشنگی‌های تو را

آسمان هزار اردیبهشت هم

تحمل نخواهد کرد

او به جای تو امده بود

اما من از اتفاق آرام آب فهمیدم

ماه

سفیر کلمات سپیده دم است

دارد صبح می شود

دیدار آسان کوچه

دیدار آسان آدمی

و درها

پنجره ها

درخت ها

دیوارها

هی تکرار چشم به راه کی

تا کی؟

شعری درباره ماه اردیبهشت

وقتی که تو نیستی

من حُزن هزار آسمانِ بی اردیبهشت را

گریه می کنم

 فنجانی قهوه در سایه های پسین،

عاشق شدن در دی ماه

مردن به وقتِ شهریور

 وقتی که تو نیستی

هزار کودک گمشده در نهان من

لای لای مادرانه تو را می طلبند.

شعر کوتاه در مورد ماه اردیبهشت

باران؛

کاش تو یارم بودی

با تو

هوایم همیشه بهاری‌ست…

بهار به بهار

در معبر اردیبهشت،

سراغت را از بنفشه های وحشی گرفتم

و میان شکوفه های نارنج

در جستجویت بودم !

در “پائیـــز” یافتمت

تنها شکوفه ی جهان

که در پائیز روییدی

شعر در باره ماه اردیبهشت

هرچند می‌گویند

آدم به جرم خوردن سیب بهشتی

رانده شد از جنّت المأوا

و سال‌ها در شرح این موضوع دعوا بود؛

اما تن اردیبهشتی تو ثابت کرد:

سیبی که آدم گاز زد

از باغ حوّا بود!

شعر درباره ی ماه اردیبهشت

به تو فکر می کنم

مثل مسافر به راه

مثل علف به ابر

مثل شکوفه به صبح وُ  

مثل واژه به شعر .

به تو فکر می کنم

مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت

شعر در مورد اردیبهشت

خرزهره های وحشی گل داده اند

و دره های گرم جنوبی

از رنگ و عطر کف کرده

در این اردیبهشت سوزا ن

که سدر و گزاز حرارت خورشید

پژمرده می شود

شعر در مورد اردیبهشت ماه

وقتی که شب با عطر پیچک ها

از آسمان روشن اردیبهشتی در اتاق تیره ام لغزید

من ، نامه ای را در جواب نامه ای آغاز می کردم

نور از چراغ سقف می تابید

من، با پر و بال قلم ، از خطه ی کاغذ

تا قله ی اندیشه ها پرواز می کردم

شعر در مورد اردیبهشتی ها

فکر کنم اوایل اردیبهشت بود
زمان یاس و ذغال اخته
زمان وعده ها و وعیدها
که حالا اگر چندتایش هم شکست، شکست.

شعر در مورد اردیبهشت شیراز

نخواه فراموشت کنم!

آخر کدام درخت

در کدام اردیبهشت

خانه تکانی کرده است؟

دیوانه 

من تازه عاشقت شده ام

شعر در مورد اردیبهشتی

نمیشود

که در کوچه های ” اردیبهشت 

تنها قدم زد !

خودت را زود برسان ..

شعر در مورد اردیبهشتیا

تـقـــویـم دلــ ـتنگـی پـریـشـــان اسـتــــــــــ                                     

                                        گـاهــ ـی هــــم ایـنطــــوری اسـتـــــــــــ ،

اردیبـهــشـتـــــــــــــ اسـتـــــــــــ و تـــــ ـــو داری بـرگـــــــــــ مـی ریـزی …

شعر در مورد متولدین اردیبهشت

بـایکی آشـنـا شـدم,

ازم پـرسـید مـتولـد چـه مـاهـی هـسـتی؟

گـفـتـم اردیـبـهـشـتــــــــــــ

رفـتـــــــــ !!!

گـفــتـم کـجـا مـیـری؟

گـفـتـــــــــ مـــن لـیـاقـتـتـو نـدارم . . .

یـه هـمـچــیـن آدمـهــایـی هـســتـیـم مــا اردیـبـهـشــتـیـا !!!

شعری در مورد ماه اردیبهشت

آدمـا دو دسـتـه هـســتن

اونـایی کـه اردیــبـهـشــــــتـی هـســتن

و

اونـایی کـه آرزو دارن اردیــبـهـشــــــتـی بـاشــن

بـــــــــَــــــــلـِـه

می دانـــے..؟

شعر در مورد متولد اردیبهشت

اردیبهــــ♥ـشتے ها آدم هاے ســـاده اے هستند …

آدم هاے ِ ساده،

ساده هم عاشـــق مے شوند…

ساده صبــــورے مے کنند…

ساده عشــــق مے وَرزَند…

ساده مے مانند..

اما سَختــــــــ دِل مے کنند..

آن وقت که دل  مے کنند..

جــان مے دَهند..

سـخـتـــــــ مے شکنند..

شعر نو در مورد اردیبهشت

یک بیـــــت یک ترانه ی زیبا برای تــــــــــــو                                  

                         آرامش همیشــــــــــــه ی فردا برای تــــــــــــو

تنها همین بهـــــــــانه ی زیبا برای مــــــــــــن                              

                          اردی بهشــتـــــــــــ پاک غزل ها برای تــــــــــــو

شعر در مورد ماه اردیبهشت

  • مجید کاظمی

شعر کودکانه در مورد ماه محرم

جمعه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۱۴ ب.ظ

شعر کودکانه در مورد ماه محرم

شعر در مورد ماه محرم,شعری در مورد ماه محرم,شعر درباره ماه محرم,شعری درباره ماه محرم,شعر کودکانه در مورد ماه محرم,شعر کوتاه در مورد ماه محرم,شعر ترکی در مورد ماه محرم,شعر در مورد رسیدن ماه محرم,شعر نو در مورد ماه محرم,شعر در مورد آغاز ماه محرم,شعری در مورد ماه محرم,شعری کوتاه در مورد ماه محرم,شعر درباره ماه محرم و امام حسین,اشعار درباره ماه محرم,شعر درباره ی ماه محرم,شعر کودکانه درباره ماه محرم,شعر کوتاه درباره ماه محرم,شعر درباره ی ماه محرم,شعری درباره ی ماه محرم,شعری درباره ی ماه محرم,شعر زیبا درباره ماه محرم,شعرهای کودکانه در مورد ماه محرم,شعر بااشعار کودکانه در مورد ماه محرم,شعر کودکانه درباره ی ماه محرم,اشعار کوتاه درباره ماه محرم,شعر های کوتاه در مورد ماه محرم,شعر کوتاه در باره ی ماه محرم,شعری کوتاه درباره ماه محرم,شعر های کوتاه درباره ماه محرم,شعرهای کوتاه درباره ی ماه محرم,شعری کوتاه درباره ی ماه محرم,اشعار ترکی درباره ماه محرم,اشعار ترکی در مورد ماه محرم,شعر ترکی درباره ماه محرم,شعر در مورد فرا رسیدن ماه محرم,شعر نو درباره ماه محرم,شعر در مورد شروع ماه محرم,شعر درباره شروع ماه محرم,شعر درباره آغاز ماه محرم,شعر ماه محرم,شعر ماه محرم کودکانه,شعر ماه محرم در پیش دبستانی,شعر ماه محرم 92,شعر ماه محرم ترکی,شعر درباره ماه محرم,شعر درمورد ماه محرم,شعر های ماه محرم,شعر کوتاه ماه محرم,شعر برای ماه محرم,شعر کودکانه درباره ماه محرم,شعر کودکانه در مورد ماه محرم,شعر برای ماه محرم کودکانه,شعر درباره ی ماه محرم کودکانه,شعر های کودکانه ماه محرم,شعر کوتاه کودکانه ماه محرم,شعر کودکانه به مناسبت ماه محرم,دانلود شعر کودکانه ماه محرم,شعر ماه محرم برای پیش دبستانی,اشعار ماه محرم ترکی,شعر ترکی برای ماه محرم,شعر ترکی در مورد ماه محرم,شعر های ترکی ماه محرم,شعر ترکی درباره ماه محرم,شعر ترکی حلول ماه محرم,شعر درباره ماه محرم و امام حسین,شعری درباره ماه محرم,شعر در مورد ماه محرم,اشعار درباره ماه محرم,شعری در مورد ماه محرم,شعر درباره ی ماه محرم,شعر کوتاه درباره ماه محرم,شعر درباره ی ماه محرم,شعر درمورد ماه محرم کودکانه,شعر کوتاه در مورد ماه محرم,شعر در مورد رسیدن ماه محرم,شعر نو در مورد ماه محرم,شعر در مورد شروع ماه محرم,شعر های ماه محرم,آهنگ های ماه محرم,اهنگ های ماه محرم جدید,اهنگ های ماه محرم,شعر های زیبا ماه محرم,بهترین شعر های ماه محرم,دانلود آهنگ های ماه محرم با لینک مستقیم,شعر کوتاه ماه محرم,اشعار کوتاه ماه محرم,شعر کوتاه برای ماه محرم,اشعار کوتاه درباره ماه محرم,شعری کوتاه در مورد ماه محرم,شعرهای کوتاه ماه محرم,شعر برای ماه محرم,شعر زیبا برای ماه محرم,شعر غمگین برای ماه محرم,شعر در مورد ماه محرم ایران,شعر در مورد ماه محرم عراق,شعر در مورد ماه محرم اروپا,شعر در مورد ماه محرم خارج کشور,شعر در مورد ماه محرم آمریکا

شعر در مورد ماه محرم 

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ماه محرم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)

از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)

از بهر سرودن یکی قطعه سرخ

هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)

شعر در مورد ماه محرم

از بهر ستیز و مرگ، آماده شوید

در محضر عشق دوست، افتاده شوید

از خون حسین بشنوید این پیغام

در طول زمان همیشه آزاده شوید

شعری در مورد ماه محرم

اصغر که نسیم عشق مویش بوسید

خورشید ولایت سر و رویش بوسید

می خواست حسین تا ببوسد لب او

تیر آمد و زودتر گلویش بوسید

شعر درباره ماه محرم

چون دید به نوک نی سرش را خورشید

بر خاک، تن مطهرش را خورشید

آرام ، حریر نور خود را گسترد

پوشاند برهنه پیکرش را خورشید

شعری درباره ماه محرم

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)

هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)

یعنی که تأملی کنید ای یاران !

آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)

شعر کودکانه در مورد ماه محرم

شش ماهه على به دوش بابش دادند

یک جام از آن باده نابش دادند

چون با لب تشنه حاجت آب نمود

با تیر سه شعبه اى جوابش دادند

شعر کوتاه در مورد ماه محرم

در عزای شه دین کرببلا می لرزد

نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد

گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش

کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد

شعر ترکی در مورد ماه محرم

با آب طلا نام حسین قاب کنید

با نام حسین یادی از آب کنید

خواهید که سر بلندو جاوید شوید

تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید

شعر در مورد رسیدن ماه محرم

ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین

وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین

هر ماه در عزای تو، ماه محرّم است

هرجا بود به یاد غمت کربلا حسین

شعر نو در مورد ماه محرم

هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند

با سرورِ آفتاب بیعت کردند

رفتند و به دریای ابد پیوستند

چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند

شعر در مورد آغاز ماه محرم

هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند

با سرورِ آفتاب بیعت کردند

رفتند و به دریای ابد پیوستند

چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند

شعری در مورد ماه محرم

باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید

حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید

وعده‏گاه وصل جانان، قبله‏ گاه اهل دل

کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید

شعری کوتاه در مورد ماه محرم

هر سال برای تو سیه می پوشیم

در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم

ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز

با یاد لب تو آب را می نوشیم

شعر درباره ماه محرم و امام حسین

عشقی به حسین عشق زینب نشود

این عشق جدا ز شیعه یارب نشود

در روز و شبی که من نگریم ز غمش

آن شام سحر و آن سحرم شب نشود

اشعار درباره ماه محرم

لب تشنه ام از سپیده آبم بدهید

جامی ز زلال آفتابم بدهید

من پرسش سوزان حسینم یاران

با حنجره عشق جوابم بدهید

شعر درباره ی ماه محرم

امــام صابــران بـودم، خمیدم

جدا از شاخه شد یـاس امیدم

چو دست از جسم عباسم جدا شد

سـر خود را به نوک نیزه دیدم

شعر کودکانه درباره ماه محرم

این خاک به خون عاشقان آذین است

این است در این قبیله آیین ، این است

زاین روست که بی سوار برمی گردد

اسب تو که زین و یال آن خونین است

شعر کوتاه درباره ماه محرم

محرم شد و دلها شکست

از غم زینب، دل زهرا شکست

باز محرم شد و لب تشنه شد

از عطش خاک، کمرها شکست

آب در این تشنگی از خود گذشت

چله به خون شد دل صحرا شکست

قاسم و لیلا همه در خون شدند

این چه غمی بود که دنیا شکست

فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

شعر درباره ی ماه محرم

از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام

بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

شعری درباره ی ماه محرم

آقا سلام برغزل اشک ماتمت

بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت

چندی گذشت در غم هجران اشک تو

پرمی کشید دل به هوای محرّمت

شعری درباره ی ماه محرم

اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین

مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین

هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو

از بس که سوختم جگرم آب شد حسین

جانسوز تر ز داغ تو دیگر کسی ندید

خورشید هم ز داغ تو در تاب شد حسین

شعر زیبا درباره ماه محرم

منزلگه عشاق دل آگاه حسین است

بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است

از مردم گمراه جهان راه مجویید

نزدیکترین راه به الله حسین است

شعرهای کودکانه در مورد ماه محرم

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم

از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم

در رکاب تو فدایی می شدیم

شعر بااشعار کودکانه در مورد ماه محرم

محرم شد از غم نگاهم گرفت

به سوزانترین اشک، آهم گرفت

شکست در گلو بغض سوزان من

و عطر حسین روح و جانم گرفت

فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

شعر کودکانه درباره ی ماه محرم

محرم ماه الفت با جنون است

چراغ کوچه هایش بوی خون است

محرم حرمت خون است و خنجر

تلاطم می کند حنجر به حنجر

اشعار کوتاه درباره ماه محرم

غم ِ زهرا مرا سوز درون داد

دم ِ حیدر به من شور جنون داد

حسین آمد به زخم دل نمک ریخت

مرا با شور عاشورا در آمیخت

شعر های کوتاه در مورد ماه محرم

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

شعر کوتاه در باره ی ماه محرم

خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید

ماه داغ دل ما غرق نوا می آید

دل ببازید عزیزان که زمان الم است

ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید

شعری کوتاه درباره ماه محرم

فرمانده کل کائنات است حسین

معنای نماز و صلوات است حسین

ای آنکه برات کربلا می خواهی

در دست کرامتش برات است حسین

شعر های کوتاه درباره ماه محرم

باز محرم رسید، این من و گریه‎هایم

رفع عطش می‎کند، فرات اشک‎هایم

باز محرم رسید، دلم چه ماتمزده

کسی میان این دل، خیمه ماتم زده

شعرهای کوتاه درباره ی ماه محرم

شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است

دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است

وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق

قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق

شعری کوتاه درباره ی ماه محرم

در محرّم، مردمان خود را دگرگون می کنند

از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند

گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا

جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند

اشعار ترکی درباره ماه محرم

سلام من به محرم، محرم گل زهرا

به لطمه‌های ملائک به ماتم گل زهرا

سلام من به محرم، به تشنگی عجیبش

به بوی سیب زمین غم و حسین غریبش

اشعار ترکی در مورد ماه محرم

هر جا که می‌روم ز غمت دیده پر نم است

هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است

عمری گریستم که موظف به گریه‌ام

گر نُه فلک به گریه شود باز هم کم است.

شعر ترکی درباره ماه محرم

الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد

دگر غمها ز داغ او، برایم سهل و آسان شد

ز چشمم اشک می ریزد، ز قلبم خون عاشورا

سبوی عین و شین و قاف، به روی دست مستان شد

شعر در مورد فرا رسیدن ماه محرم

ارباب صدای قدمت می آید

هنگامه اوج ماتمت می آید

ما در تب داغ و غم تو می سوزیم

هفت روز دگر محرمت می آید

شعر نو درباره ماه محرم

تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست

از قیام تو پیام تو عیان است هنوز

همه ماه است محرم، همه جا کرب و بلاست

در جهان موج جهاد تو روان است هنوز

شعر در مورد شروع ماه محرم

امشب رقیه فهمید بابا دو بخش دارد

بخشی به روی نیزه ٬ بخشی به خاک صحرا

شعر درباره شروع ماه محرم

ارباب صدای قدمت می آید

هنگامه اوج ماتمت می آید

شعر درباره آغاز ماه محرم

گویند “می” نمی شود از راه گوش خورد!

من “یا حسین” می شنوم مست می شوم

شعر ماه محرم کودکانه

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

شعر ماه محرم در پیش دبستانی

بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت

ماه محرم آمد تمام عالم گرفت

شعر ماه محرم 92

سلام من به محرم, محرم گل زهرا

به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا

شعر ماه محرم ترکی

بر سینه ی من نوشته بین الحرمین

نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین

شعر درباره ماه محرم

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد

بر دل فاطمه داغ عالم شد

شعر درمورد ماه محرم

عالم همه قطره اند و دریاست حسین

خوبان همه بنده اند و مولاست حسین

شعر های ماه محرم

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

شعر کوتاه ماه محرم

کربلا دارالنعیم زینب است

کعبه خود تحت حریم زینب است

عمر زینب فخر مولا بود و بس

او به زهرا المثنی بود و بس

شعر برای ماه محرم

بر گوش جانم میرسد آوای زنگ قافله

این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله

شعر کودکانه درباره ماه محرم

فرشته‌ ها از امشب صبوی غم می‌ نوشن

دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌ پوشن

شعر کودکانه در مورد ماه محرم

این همه پروانه بر دور ضریحت واقعا

بحث عشق است و غلامی جان من

شعر برای ماه محرم کودکانه

بی حسین بن علی احساس پیری می کنم

نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم

گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟

گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم

شعر درباره ی ماه محرم کودکانه

امـــشـــب مــــی خـــــوام بـــشـــیـــنــم از آرزوهــــام بــنــویـــســـم

بــــه نــــام خـــــــدا

کــربـــلا

تـــــمـــام . . .

شعر های کودکانه ماه محرم

حسینِ من…..

بیا و این دل شکسته را بخر…

حسینِ من….

مسافر جامانده را با خود ببر….

شعر کوتاه کودکانه ماه محرم

چه خوش است اگر ببینم عرفات و کربلا را

حرم عزیز زهرا، شب مشعر و منا را

به خدای کعبه سوگند همه حج من حسین است

به دوصد منا نبخشم عرفات کربلا را

شعر کودکانه به مناسبت ماه محرم

چون مرگ رسد بر کفن من بنویسید

من خاک کف پای عزادار حسینم

دانلود شعر کودکانه ماه محرم

چون در همه عمر داشتم حب على

آمد به سرم چهارده نور جلى

گفتم که شفیع من کدامین شماست

کردند اشارت به حسین بن على

شعر ماه محرم برای پیش دبستانی

مهمانم و بسترم زمین است

عطشانم و قلبم آتشین است

دشمن همه سوی در کمین است

من عاشقم و گناهم این است

اشعار ماه محرم ترکی

به روی گونه ی گل رد پای شبنم ها

غمت به خاک رسانده است گُرده های غم ها

ولحظه لحظه های این روزها عزادارند

دویده در رگشان خونی از محرم ها

شعر ترکی برای ماه محرم

تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست

این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست

ازنـالـه ی  نـیـنــوای یـاران  حسـیـن

همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست

شعر ترکی در مورد ماه محرم

محرم باز هم نوبت توست

که بگشایی تمام خاطراتت

ز ایامی که در آن بود شیون

گهی نالیدن و گه سر بریدن

شعر های ترکی ماه محرم

دو دیده اشک، باران است ، محرم

ز سوگ ، جمله یاران است ، محرم

جهان می بارد ، اشک ، داغ یاران

ز ظلم ، نابکاران است ، محرم

شعر ترکی درباره ماه محرم

خود را چو ز نسل نور می نامیدند

رفتند و به کوی دوست آرامیدند

سیراب شدند زآن که در اوج عطش

آن حادثه را به شوق آشامیدند 

شعر ترکی حلول ماه محرم

این نیزه مرا به عشقتان میدوزد

در عمق وجود شعله می افروزد

امسال اگرچه در زمستانم باز

از بردن اسم تو لبم می سوزد

شعر درباره ماه محرم و امام حسین

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد

ماه از سر شب بدون سر خواهد شد

تاریخ دوباره به خودش می لرزد

شق القمری بزرگتر خواهد شد

شعری درباره ماه محرم

جانـت بـه کــویــر  تفتــه دریـا بخشید 

هفتاد و دو گل ، به  متن صحرا بخشید

بـــا جلـــوه ی کــربـلای عـاشـورایی

خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا بخشید

شعر در مورد ماه محرم

محرم ماه آن عبدخدا

محرم اسرار آن هستی فزا

محرم ماهی که در آن ریختندند

میان کربلا خون خدا

اشعار درباره ماه محرم

محرم آمد و دلها غمین شد

غم و عشق وبلا با هم اجین شد

حسین آماده بهر جانفشانی است

دوباره فاطمه قلبش حزین شد

شعری در مورد ماه محرم

عالم ، همه خاک کربلا بایدمان

پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان

تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید

همواره حسین ، مقتدا بایدمان

شعر درباره ی ماه محرم

دلم دریاچه ی غم شد دوباره

قد آیینه ها خم شد دوباره

صدای سنج و دمام اومد از دور

بخون ای دل محرم شد دوباره

شعر کوتاه درباره ماه محرم

از محرم شدو دلها شکست

از غم زینب دل زهرا شکست

باز محرم شد و لب تشنه شد

از عطش خاک کمرها شکست

شعر درباره ی ماه محرم

بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز

خورشید ، فرا ز نیزه ها مانده هنوز

در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون

از رونق دشت کربلا مانده هنوز

شعر در مورد ماه محرم

  • مجید کاظمی

شعری زیبا درباره انسانیت

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۴:۰۷ ب.ظ

شعری زیبا درباره انسانیت

شعر در مورد انسانیت,شعر در مورد انسانیت از مولانا,شعر در مورد انسانیت,شعر در مورد مرگ انسانیت,شعر کوتاه در مورد انسانیت,شعر نو در مورد انسانیت,زیباترین شعر در مورد انسانیت,شعری در مورد انسانیت,شعری زیبا در مورد انسانیت,شعری در مورد مرگ انسانیت,شعر درباره انسانیت,شعر هایی در مورد انسانیت,شعر درباره مرگ انسانیت,شعری کوتاه در مورد انسانیت,شعر کوتاه درباره انسانیت,شعر نو درباره انسانیت,شعرهایی در مورد انسانیت,شعر زیبا در مورد انسانیت,شعر مولانا در مورد انسانیت,شعر زیبا درباره انسانیت,شعر زیبا در مورد انسانیت,اشعار زیبا در مورد انسانیت,شعری زیبا درباره انسانیت,شعر های زیبا در مورد انسانیت,اشعار.زیبا درباره انسانیت,شعرهای زیبا درباره انسانیت,شعر انسانیت,شعر انسانیت مرده بود,شعر انسانیت مرد,شعر انسانیت سعدی,شعر انسانیت مرده,انسانیت شعر اردو,شعر مقام انسانیت,شعر انسانیت,انسانیت شعر نو,شعر درباره انسانیت,شعر مردن انسانیت,شعر در مقام انسانیت,شعر درباره انسانیت,شعر مرگ انسانیت,شعر در مورد انسانیت,شعر در وصف انسانیت,شعر زیبا درباره ی انسانیت,شعری درباره انسانیت,شعر درباره ی انسانیت,شعر زیبا درباره انسانیت,شعر درباره مرگ انسانیت,شعری زیبا درباره انسانیت,شعری درباره ی انسانیت,شعر در مورد انسانیت از مولانا

شعر در مورد انسانیت

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد انسانیت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

فرزندم! تو می‌توانی هرگونه “بودن” را که بخواهی باشی، انتخاب کنی.

اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است.

با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی‌معنی است،

که این کلمات ویژه خداست و انسان، و دیگر هیچ‌کس، هیچ‌چیز

شعر در مورد انسانیت

انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد (به خود و جهان)، و می‌آفریند (خود را و جهان را)،

و تعصب می‌ورزد، و می‌پرستد، و انتظار می‌کشد، و همیشه جویای مطلق است،

جویای مطلق. این خیلی معنی دارد.

رفاه، خوشبختی، موفقیت‌های روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه می‌زند.

اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که می‌بینیم در این زندگی مصرفی

و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری، همه دارد پایمال می‌شود.

انسان در زیر بار سنگین موفقیت‌هایش دارد مسخ می‌شود.

علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرت‌مند بدل می‌کند.

تو، هر چه می‌خواهی باشی، باش، اما… آدم باش…”

شعر در مورد انسانیت از مولانا

مگر نمی‌دانی بزرگ‌ترین دشمن آدمی فهم اوست؟

پس، تا می‌توانی خر باش،

تا خوش باشی!!…”

شعر در مورد انسانیت

آدم‌هایی که هیچ‌وقت احتیاج به تنهایی ندارند،

آدم‌های کم‌مایه‌ای هستند

شعر در مورد مرگ انسانیت

هر انسان، کتابی است،

چشم به راه خواننده‌اش

شعر کوتاه در مورد انسانیت

این موجود انسانی چه شگفت مخلوقی است!

گاهی در پستی چنان می شود که هیچ جانور کثیفی به او نمی‌رسد،

و گاه در عظمت تا آنجا اوج می‌گیرد که در خیال نیز نمی‌گنجد

شعر نو در مورد انسانیت

هر موجودی در طبیعت “آن‌چنان است که باید باشد”، و تنها انسان است که،

هرگز آن‌چنان که باید باشد، نیست.

آدمی هرچه روح می‌گیرد، و هرچه از آن که “هست” فاصله می‌یابد،

از آن‌که “باید باشد” نیز دورتر می‌شود، و این است که هرکه متعالی‌تر است،

از وحشت ابتذال هراسناک‌تر است،

و از بودن خویش ناخوشنودتر، و این است فرق میان انسان و حیوان

زیباترین شعر در مورد انسانیت

انسان، برخلاف معنی اصطلاحی آن در علم، که بر هر بی‌شاخ و دمی که پیشانی و کف دست‌اش مو نداشته باشد

و راست راست راه برود اطلاق می‌گردد، به بشری گفته می‌شود

که “آگاهی” در او “اراده‌ای” پدید آورده است، که به وی “آزادی” می‌بخشد،

و آزادی یعنی امکان سرپیچی از جبر حاکم و گریز از زنجیر علیت،

که جهان را و جان را می‌آفریند، و به حرکت در می‌آورد،

و به نظم می‌کشد، و اراده می‌کند

شعری در مورد انسانیت

با همه چیز درآمیز، و با هیچ چیز آمیخته مشو!

که در انزوا پاک ماندن، نه دشوار است، و نه با ارزش

شعری زیبا در مورد انسانیت

در این بحث، سخن از ارزش انسانی است، یعنی آنچه که در انسان ملاک ارزش و تعیین ارزش چیست؟

در یک کلمه: “اراده”! فقط و فقط. تفکر هم نیست، خلاقیت هم نیست، چه، این دو، ‌بی‌ “اراده”، کار یک ماشین حساب پیچیده است،

کار یک کارخانه است

شعری در مورد مرگ انسانیت

مقصود از انسان، نه آن نوع حیوان ناطقی است که علوم طبیعی و بیولوژی از آن سخن می‌گویند،

بلکه مقصود آن خودآگاهی، آگاهی، و اراده‌ی آزادی است که:

تصمیم می‌گیرد، انتخاب می‌کند. انسان همواره در انتخاب کردن است

شعر درباره انسانیت

خوشبینی انسان در تاریخ زاییده

جهلش نسبت به خویش است

شعر هایی در مورد انسانیت

برای انسان

چه دردی کشنده‌تر از «بی خبری» است

شعر درباره مرگ انسانیت

تو نیکی می کــن و در دجلــه انـداز

کــه ایــزد در بیــابــانت دهــد بـاز

شعری کوتاه در مورد انسانیت

خیــر کـــن بــا خـلق، بهـر ایزدت

یــا بـــرایِ راحــتجــان خـودت

 تــا هـمــاره دوســت بینی در نظــر

در دلت نـایــد ز کین نـاخوش صور

شعر کوتاه درباره انسانیت

اهمیت وفاداری به عهد و پیمان

چون درخت است آدمی و بیخ، عهد

بیـخ را تیــمــار می بایـــد بـه جهد

عهـدفاسد، بیخِ پوســــــــیده بود

شعر نو درباره انسانیت

هیچکس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست

و همه مردم شهر بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست!

و کسی فکر نکرد که چرا «ایمان» نیست!! 

و زمانی شده است که به غیر از «انسان» هیچ چیز ارزان نیست

شعرهایی در مورد انسانیت

از همان روزی که دستِ حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرتِ هابیل

از همان روزی که فرزندان آدم

زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید

آدمیت مُرد

گر چه آدم زنده بود …

شعر زیبا در مورد انسانیت

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند

آدمیت مرده بود

شعر مولانا در مورد انسانیت

قرن ما

روزگار مرگ انسانیت است

سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی است

شعر زیبا درباره انسانیت

در ازل‌ پرتو حُسنت‌ ز تجلّی‌ دم‌ زد

عشق‌ پیدا شد و آتش‌ به‌ همه‌ عالم‌ زد

جلوه‌ای‌ کرد رُخت‌، دید مَلَک‌ عشق‌ نداشت

عینِ آتش‌ شد از این‌ غیرت‌ و بر آدم‌ زد

شعر زیبا در مورد انسانیت

غلام‌ همّت‌ آنم‌ که‌ زیر چرخ‌ کبود

ز هر چه‌ رنگ‌ تعلّق‌ پذیرد آزاد است‌

اشعار زیبا در مورد انسانیت

تن‌ آدمی‌ شریفست‌ به‌ جان‌ آدمیّت

نه‌ همین‌ لباس‌ زیباست‌ نشان‌ آدمیّت‌

شعری زیبا درباره انسانیت

اگر آدمی‌ به‌ چشم‌ است‌ و دهان‌ و گوش‌ و بینی

چه‌ میان‌ نقش‌ دیوار و میان‌ آدمیّت‌

شعر های زیبا در مورد انسانیت

خور و خواب ‌و خشم‌ و شهوت‌، شَغَبست‌ و جهل‌ و ظلمت‌

حَیَوان‌ خبر ندارد ز جهان‌ آدمیّت‌

اشعار.زیبا درباره انسانیت

به‌ حقیقت‌ آدمی‌ باش‌ و گرنه‌ مرغ‌ باشد

که‌ همین‌ سخن‌ بگوید به‌ زبان‌ آدمیّت‌

شعرهای زیبا درباره انسانیت

مگر آدمی‌ نبودی‌ که‌ اسیرِ دیو ماندی

که‌ فرشته‌ ره‌ ندارد به‌ مکان‌ آدمیّت‌

شعر انسانیت

اگر این‌ درنده‌ خوئی‌ زطبیعتت‌ بمیرد

همه‌ عمر زنده‌ باشی‌ به‌ روان‌ آدمیّت‌

شعر انسانیت مرده بود

رسد آدمی‌ به‌ جائی‌ که‌ به‌ جز خدا نبیند

بنگر که‌ تا چه‌ حدّست‌ مکان‌ آدمیّت‌

طیَران‌ مرغ‌ دیدی‌، تو ز پایبند شهوت

بدر آی‌ تا ببینی‌ طیران‌ آدمیّت‌

نه‌ بیان‌ فضل‌ کردم‌ که‌ نصیحت‌ تو گفتم‌

هم‌ از آدمی‌ شنیدیم‌ بیان‌ آدمیّت‌

شعر در مورد انسانیت

  • مجید کاظمی

شعر در مورد بوسیدن لب یار

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۵:۲۷ ب.ظ

شعر در مورد بوسیدن لب یار

شعر در مورد لب,شعر در مورد لب یار,شعر در مورد لب معشوق,شعر درمورد لب یار,شعر در مورد بوسیدن لب یار,شعر در باره لب یار,شعر درباره لب یار,شعر عاشقانه در مورد لب یار,شعر درباره لب معشوق,شعر لب,شعر لب و بوسه,شعر از لب و بوسه,شعر نو لب و بوسه,شعر عاشقانه لب و بوسه,شعر درباره لب و بوسه,شعر لب بوسه,شعر درمورد لب و بوسه,شعر لب و بوسه و آغوش,شعر بوسه و لب یار,شعر طنز لب و بوسه,شعر در وصف لب,شعر در وصف لب یار,شعر در وصف خال لب,شعری در وصف لب یار

شعر در مورد لب

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد لب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

قند آمیخته با گل نه علاج دل ما است

بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

شعر در مورد لب

جان من بوسه بده عذر میار

دیدن روی تو عید است مرا

شعر در مورد لب یار

دارد لب من تشنگی بوسه بسیار

چون مزرعه خشک که دارد غم باران

شعر در مورد لب معشوق

سه بوسه کز دولبت کرده‌ای

وظیفه من اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

شعر درمورد لب یار

بوسه کی گردد از آن لبهای جان پرور جدا؟

کی به افسون می‌شود شیرینی از شکر جدا؟

شعر در مورد بوسیدن لب یار

چه آیتی تو مگر ساحری که شاه و گدا

هر آنکه دید لبت بوسه‌ای گدائی کرد

شعر در باره لب یار

توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون

می‌گزم دست چرا گوش به نادان کردم

شعر درباره لب یار

یک بار بوسه‌ای ز لب تو ربوده‌ام

یک ‌بار دیگر آن شکر ستانم آرزو است

شعر عاشقانه در مورد لب یار

مبوس جز لب معشوق و جام می‌حافظ

که دست زهد فروشان خطااست بوسیدن

شعر درباره لب معشوق

آمدزدرم خنده به لب،بوسه طلب،

مست در دامن پندار من می ‌زده بنشست

شعر لب

خرم آن روز که مستم ز در حجره در آئی

وز لبت بوسه شمارم به شماری که تودانی

شعر لب و بوسه

آرزوی بوسه ازساقی نه حدچون من است

مستم و با ترس می‌بوسم لب پیمانه را

شعر از لب و بوسه

من بسته‌ام لب طمع امّا نگار من دارد

دهان بوسه فریبی که آه از او

شعر نو لب و بوسه

بوسیدن لب یار ، اوّل ز دست مگذار

کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

شعر عاشقانه لب و بوسه

آنکه بوسید لب نوش تو شکر نچشید و

آنکه خسبید در آغوش تو بیدار نشد

شعر درباره لب و بوسه

یک بوسه از رخت ده و یک بوسه از لبت

تا هر دو را چشیده بگویم کدام به

شعر لب بوسه

این لب بوسه فریبی که ترا داده خدا

ترسم آئینه بدیدن ز تو قانع نشود

شعر درمورد لب و بوسه

از لب شکّرین او بوسه به جان خریده‌ام

ز انکه حلاوتی بود جنس گران خریده را

شعر لب و بوسه و آغوش

دوش در خواب لب نوش ترا بوسیدم

خواب ما به بود از عالم بیداری ما

شعر بوسه و لب یار

از بهر بوسه‌ای که لبت بر لبم دهد

جان را هزار مرتبه برلب رسانده است

شعر طنز لب و بوسه

صدجان بهای بوسه طلب می‌کنی

زخلق دیگر کسی مگر لب خندان نداشته است

شعر در وصف لب

لیکن نداد بر لب من بوسه زانکه یافت

در دیدگان خسته من گور عشق خویش

شعر در وصف لب یار

بر لبت چون یکی حباب شوم

بوسم آن را ز شوق و آب شوم

شعر در وصف خال لب

تا بوسه‌ای به من ز لب دلستان رسید

جانم به لب رسید ولب من به جان رسید

شعری در وصف لب یار

به بوسه‌ای ز لبش دل نمی‌شود سیراب

چگونه تشنه تواند ز گوهر آب گرفت

شعری در مورد لب

در هر سَرت ای عشق، سخن ها به تغزُل

در کوچه و بازار، سخن بر لبِ آب است

شعری در مورد لب یار

به زیرِ بارشِ مهرت، دلم خیسِ تمنا شد

تو از گنجِ درونِ خویش، لبانت را نگیر از من

شعری در مورد لب معشوق

دیگر منتظر کسی نیستم

هر که آمد

ستاره از رویاهایم دزدید

هر که آمد

سفیدی از کبوترانم چید

هر که آمد

لبخند از لب‌هایم برید

منتظر کسی نیستم

از سر خستگی

در این ایستگاه نشسته‌ام!

شعری درمورد لب یار

دستهایم،

چقدر به دست هات می آیند!

به دکمه های پیراهنت!

به قوسِ قَزحِ اندامت!

به این دوستت دارم ها که‌ دانه دانه

روی لبهات می‌کارم!

شعری در باره لب یار

مرا ادامه بده

تا این جاده به آخر برسد

بگذار مِه روی گیسوان من بنشیند

روی لب های تو

روی خاطرات ما

حتی اگر همین فردا

آلزایمر بگیریم

امروز را زندگی کردیم

ای کاش سفر انتهای جهان بود

تا کسی در من مدام نگران نباشد

که باید برگردیم.

آیا روزی دوباره به امروز باز خواهیم گشت؟

چرا همیشه تو را باور می کنم

وقتی هنوز

دروغ های دیروزت را از یاد نبرده ام!

شعری درباره لب یار

تا بر لب تو زمزمه ی عاشقانه هاست

با من هوای غرق شدن در ترانه هاست

شعری عاشقانه در مورد لب یار

به انگشت هایت بگو

لب های مرا ببوسند .. 

 به انگشت هایت بگو

راه بیفتند روی صورتم

توی موهام .. 

شعری درباره لب معشوق

لب هایت که باز می شوند‏

شکوفه های سیب پخش می شوند در هوا..‏

عطر نفس هایت را دوست دارم ‏

ای تعبیر قشنگ تمام رویاها..‏

شعر برای لب

بخند محبوبم

دنیا گاه

به شکل تمشک بزرگی ست

که هر کس

سهمی از سرخی آن خواهد داشت!

گنجشک ها

دست های عابران 

لب های تو

و جای زخم های من…

شعر برای لب و بوسه

تو را خواستن

چشم می خواهد، دارم

لب می خواهد، دارم

دست می خواهد، دارم

پا هم می خواهد، که دارم!

تو را خواستن

بوسیدن می خواهد، بلدم!

آغوش گرفتن می خواهد، بلدم!

عاشقی هم می خواهد، که بلدم!

شعری از لب و بوسه

تو که نمی دانی؛

از آن دهان

با آن لب ها

هر چه بگویی زیباست

هر چه بگویی شنیدنی ست

حتی در سکوت!

شعری نو لب و بوسه

احساسم به تو را چه بنامم؟

دوست داشتن؟

عشق؟

نیاز؟

یا…

نمیدانم!

نمیدانم!

وقتی مجال معنا نمی دهد عطر تنت،

با چشمهایت به لبهام بیاموز کلمات را!

بگو حسی که دارم نامش چیست؟

شعری عاشقانه لب و بوسه

چطور آن همه شب بین موهایت جا دادی؟

چگونه یک سبد بهار در چشم هایت کاشتی؟

چطور این همه عشق روی لبهایت جا شد؟

شعری درباره لب و بوسه

خنده هایت به بهار و لب تو شاخ نبات

در کنارت چه بعید است، کسی پیر شود

شعری لب بوسه

عاشقم من عطش جان تو را می خواهم

بوسه از آن لب و دندان تو را می خواهم

شعری درمورد لب و بوسه

لب های هر دو مان

شبیه به ماهی ست

بیا تُنگ صورتمان را یکی کنیم

با هم که باشند، دور هم می گردند

سرشان به شیشه ی تنهایی نمی خورد

شعری لب و بوسه و آغوش

ای لبانـــم بــــوسه گاه  بوسه‌ات،

خیــره چشمانــم به راه بوسه‌ات…!

شعری بوسه و لب یار

در قایق سرگشته‌ی این ماه هلالی

من هستم و یاد تو و دریای خیالی

این گوشه همان گوشه و این میز همان میز

جای لب تو مانده بر این ساغر خالی.

شعری طنز لب و بوسه

اینکه این روزها

چشم هایت نمی خندند

لب هایت مرا نمی بینند

و دست هایت

در من قدم نمی زنند

یعنی رفته ای…

شعری در وصف لب

همه چیز را که نمی شود نوشت…!

بعضی “دوستت دارم” ها

فقط لب مرا می خواهد و

گوش تو را

که بی فاصله بگویم:

“دوستت دارم”.

شعری در وصف لب یار

از همه خودم

لب‌هایم را بیشتر دوست دارم

چقدر نام تو

رنگ می دهد به لب هایم …

شعری در وصف خال لب

دانا لب تو ، اگر ببوسد

فتوی ندهد که می حرام است

شعر عاشقانه برای لب و بوسه

لب تو

بوسه‌ ی مرا می‌ شناسد

مثل لب حوا

که بوسه‌ ی آدم را

با این تفاوت که

برای حوا

آدم دیگری نبود

و برای تو

آدم‌ های دیگر بسیارند

شعر برای لب بوسه

ای جان من به یاد لبت تشنه بر شراب

هر دم بجام لعل لبت تشنه‌تر شراب

شعر برای لب و بوسه

لب ‌هایت را

بیشتر از تمامی کتاب هایم

دوست می دارم

چرا که با لبان تو

بیش از آنکه باید بدانم ، می دانم

شعر برای لب و بوسه و آغوش

لب ‌هایت را

بیشتر از تمامی گل ها

دوست می دارم

چرا که لب ‌هایت

لطیف تر و شکننده تر از تمامی آن هاست

شعر برای بوسه و لب یار

لب‌ هایت را

بیش از تمامی کلمات

دوست می دارم

چرا که با لب ‌های تو

دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت

شعر طنز برای لب و بوسه

می بینم چشمانت را ، لبانت را ، بازوانت را

و تنت را

اما تو کجایی ؟

شعر برای وصف لب

خرم دل آن کس که به رخسار تو دیده ست

یا زان لب شیرین سخن تلخ شنیده ست

شعر برای وصف لب و یار

سه لب کرده دو لب خندان بیکبا
لب کشت و لب جوی و لب یار

شعر برای وصف خال لب

بخوابش دید لب بر لب نهاده
چو شکر بر لب گل لب گشاده

شعر برای وصف لب یار

لب پیمانه اگر بر لب جانانه نبود
بوسه گاه لب رندان لب پیمانه نبود
  • مجید کاظمی

شعر در مورد تولد پیامبر اسلام

جمعه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۳۲ ب.ظ

شعر در مورد تولد پیامبر اسلام

شعر در مورد تولد,شعر در مورد تولد دوست,شعر در مورد تولد دخترم,شعر در مورد تولد مادر,شعر در مورد تولد خودم,شعر در مورد تولد پدر,شعر در مورد تولد پیامبر,شعر در مورد تولد نوزاد,شعر در مورد تولد فرزند,شعر در مورد تولد همسر,شعری در مورد تولد دوست,شعر درباره تولد دوست,شعری درباره تولد دوست,شعر در مورد تولد بهترین دوست,شعر نو درباره تولد دوست,شعر درباره تولد دوست دختر,شعر در مورد تولد دختر,شعری در مورد تولد دختر,شعر درباره تولد دخترم,شعر زیبا در مورد تولد دختر,شعری در مورد تولد مادر,شعر درباره تولد مادر,شعر زیبا در مورد تولد مادر,شعر در مورد روز تولد مادر,شعر در باره ی تولد مادر,شعری درباره تولد مادر,شعری در مورد تولد خودم,شعر درباره تولد خودم,شعر نو در مورد تولد خودم,شعری درباره تولد خودم,شعر و متن درمورد تولد خودم,شعر نو درباره تولد خودم,شعر درباره تولد پدر,شعری درباره تولد پدر,شعری در مورد تولد پدر,شعر در مورد روز تولد پدر,شعر زیبا در مورد تولد پدر,شعر کوتاه در مورد تولد پدر,شعر در مورد تولد پیامبر اکرم,شعر در مورد تولد پیامبر اسلام,شعر در مورد تولد پیامبر و امام صادق,شعر درباره ولادت پیامبر اکرم,شعری در مورد تولد پیامبر,شعر در مورد میلاد پیامبر,شعر در مورد ولادت پیامبر,شعر در مورد ولادت پیامبر اکرم,شعر در مورد تولد پیامبر,شعری در مورد تولد نوزاد,شعر درباره تولد نوزاد,شعر در مورد تولد بچه,شعری درباره تولد نوزاد,شعر در مورد تولد کودک,شعر در مورد تولد بچه ها,شعر زیبا در مورد تولد نوزاد,شعری در مورد تولد بچه,شعر درباره تولد فرزند,شعری در مورد تولد فرزند,شعری در باره تولد فرزند,شعری در مورد تولد همسر,شعر در مورد تولد شوهر,شعر زیبا در مورد تولد همسر,شعر کوتاه در مورد تولد همسر,شعر درباره تولد همسر,شعر نو درباره تولد همسر,شعر در مورد تولد همسرمشعر تولد,شعر تولدت مبارک,شعر تولد مادر,شعر تولد نوزاد,شعر تولد پدر,شعر تولد کودکانه,شعر تولد تولد تولدت مبارک,شعر تولدت مبارک,شعر تولد دوست,شعر تولد نوزاد پسر,شعر تولدت مبارک برای دوست,شعر تولدت مبارک فروغ فرخزاد,شعر تولدت مبارک کودکانه,شعر تولدت مبارک پسرم,شعر تولدت مبارک اندی,شعر تولدت مبارک همسرم,شعر تولدت مبارک به انگلیسی,شعر تولدت مبارک دخترم,شعر تولدت مبارک عشقم,شعر تولد مادر بزرگ,شعر تولد مادرم,شعر تولد مادر زن,شعر تولد مادر فوت شده,شعر واسه تولد مادر,شعر زیبا تولد مادر,شعر تبریک تولد مادر,شعر درباره تولد مادر,شعر برای تولد مادرم,شعر تولد نوزاد دختر,شعر نو تولد نوزاد,بهترین شعر برای تولد نوزاد,شعر تبریک تولد نوزاد,شعر برای تولد نوزاد دختر,شعر تبریک تولد نوزاد,شعر طنز تولد نوزاد,شعر زیبای تولد نوزاد,شعر تولد پدر بزرگ,شعر تولد پدر فوت شده,شعر تولد پدرم,شعر برای تولد پدرم,شعر تبریک تولد پدر,شعر درباره تولد پدر,شعر برای تولد پدر,شعر تبریک تولد پدر,شعری برای تولد پدر,شعر تولد کودکانه,اهنگ تولد کودکانه,اهنگ تولد کودکانه جدید,اهنگ تولد کودکانه اپارات,اهنگ تولد کودکانه شاد,دانلود شعر تولد کودکانه,شعر تبریک تولد کودکانه,شعر جشن تولد کودکانه,شعر تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعها رو فوت کن,آهنگ تولد تولد تولدت مبارک,آهنگ تولد تولد تولدت مبارک قدیمی,آهنگ تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعها رو فوت کن,اهنگ تولد تولد تولدت مبارک دانلود,ترانه تولد تولد تولدت مبارک,اهنگ تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعارو فوت کن,آهنگ تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن,شعر تولد تولد تولدت مبارک,شعر تولدت مبارک پسرم,شعر تولدت مبارک مریم حیدر زاده,شعر تولدت مبارک اندی,شعر تولدت مبارک مادر,شعر تولدت مبارک عاشقانه,شعر تولد مبارک,شعر تولد دوستانه

شعر در مورد تولد

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تولد برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

باهفت آسمون پرازگل یاس ومیخک

با صدتا دریا پر از عشق و اشتیاق و پولک

یه قلب عاشق بایه احساس بی قرار و کوچک

فقط میخواد بهت بگه تولدت مبارک

شعر در مورد تولد

تولدت مبارک،خوش اومدی ستاره

اگرچه ازراه دورهیچ فایده ای نداره

شمعها رو روشن کن وبه جام دوتاروفوت کن

نمیشه پیشت باشم فقط برام سکوت کن

تواین روزطلایی نگوکمی غم داری

بدون که دیوونه ای به نام … جون داری

شعر در مورد تولد دوست

امشب

شعری نخواهم نوشت

شمع را….

برای تولدت روشن میکنم

و پرهایم را طواف میدهم

بر گرد آتشی که تــــو در جانم روشن کرده یی

تکه خاکستر کوچک کافی است

تا پر سوخته حرمت پیدا کند.

جشن تولد توست

و من…

بار به دنیا می آیم و خاکستر می شوم

تا راز حضور تو را بدانم.

ققنوسم من امشب!

“ تولــ ــ ـ ـــدت مبارک بهترینم “

شعر در مورد تولد دخترم

تولدت مبارک با صد هزار تا بوسه !

عشق منی عزیزم نذار دلم بپوسه !

شعر در مورد تولد مادر

روزتولد توستاره هادمیدند

پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند

روز تولد تو بخت من از راه رسید

نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریارسید

تولدت مبارک

شعر در مورد تولد خودم

مهربانم !

یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد

بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد

و خداوند شب و روز و تمام لحظات

با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد

تولدت مبارک

شعر در مورد تولد پدر

تمام آدما فدات / خوش به حال مامان و بابات

تو امروز اومدی و ما شدیم کیش و مات

تولـــــــــدتـــــــــ مبـــــــارکــــــــ

حالا برو بخواب که دیر نشه لالات !

شعر در مورد تولد پیامبر

باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسـی

هرجای دنیـا که میــــری به ارزوهـــات بـرسی

روزه تـــولـــده توئه میـــــلاده هرچی خاطــــره

روزی که غیـره ممکنه هیچ جـــوری از یادم بره

شعر در مورد تولد نوزاد

وقتی که پاتو گذاشتی روی این زمین خاکی

تموم گل های عالم شدن از دست تو شاکی

خدا هم هواتو داشته ، تو رو با گلا سرشته

با تو دنیای پر از درد ، واسه من مثل بهشته

روز میلادت مبارک عزیزترینم .

شعر در مورد تولد فرزند

یک سبد احساس را ، با تو قسمت می کنم

در شب میلاد تو ، جان نثارت می کنم

می نشینم در برت ، با تو صحبت می کنم

داغ،لبهای تو را ، بوسه باران می کنم

شعر در مورد تولد همسر

از همان روزی کـه پای تـو بــه ایـن دنیا رســـید

غصه هایم یک بـه یک از قلب و جانم پـر کشید

روز میلاد تـو دنیا یـک صدا خنــدیده بود

آسمان در مـقدمت باران گل باریده بود

شعری در مورد تولد دوست

شب میلاد تو ای دوست برای دل من

شب میلاد همه خوبی هاست . . .

تولدت مبارک

شعر درباره تولد دوست

تولدت مبارک

ای گل گلدون من

هزار سال زنده باشی

بسته به تو جون من

این هدیه تولد

پیشکش چشمای تو

نازگل زیبای من

چشام زیر پای تو

شعری درباره تولد دوست

تو وجودت واسه من یه معجزه ست

مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه

روز میلاد قشنگت میمونه

توی تقویم دلم تا همیشه

تولدت مبارک

شعر در مورد تولد بهترین دوست

روزی که تو اومدی روی زمین

یه فرشته کم شد از آسمونا

مثل گل شکفتی بین آدما

گل سرسبد بودی بین اونا

تولدت مبارک

شعر نو درباره تولد دوست

یه کیک خیلی خوش طعم ، با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزار سال همین جشنو بگیریم

به خاطر وجودت به افتخار بودن

شعر درباره تولد دوست دختر

امروز هوا دوباره حس قشنگی داره

نم نم عشق و مستی از آسمون میباره

تولدت مبارک ای گل گلدون من

هزار سال زنده باشی ، بسته به تو جون من

شعر در مورد تولد دختر

در بــــــــاغ جهان، دلم گلی می جوید

امروز گل سپیــــــــــده ات می روید . . .

امروز دلـــــــــم دل ای دل ای میخواند،

چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد.

شعری در مورد تولد دختر

امروز به هوای تو ، چه خوشحالم

می خواهم بپرم ، چه سود که بی بالم

تو را می خوام ، نبینمت بد حالم

میگویم تولدت مبارک، نگویم، خدا کند لالم !!

شعر درباره تولد دخترم

نام قشنگت بر لبانم جاریست / تمام چیزهای دنیا بی تو فانیست

تولدت مبارک عزیزم / روی تو امروز چه نورانیست

شعر زیبا در مورد تولد دختر

عاشقانه در انتظار تو هستیم / کم طاقت دیدار تو هستیم

با آمدنت جمال ما روشن شد / حالا که آمدی گرفتار تو هستیم !

تولدت مبارک عزیزم !

شعری در مورد تولد مادر

تک تک ستاره های عمرت بلند و والا

باقی عمرت ۱۰۰۰ به بالا

امروز روز تولدته عزیزم

عزیزمی ، دوستت دارم به مولا

شعر درباره تولد مادر

تارهای گیتارم را به لرزش در می آورم

تا بارها و بارها به تو بگویم دوستت دارم

بارها این تارها به صدا درمی آیند و میگویم:

تولـــــدت مبارک بهترینم

شعر زیبا در مورد تولد مادر

تو یک تولدی شدی به قلب زخمی ام ببین / که با تو من ظهور شدم احیا شدم مثل نگین

عزیز مبارکت باشه امروز روز تولدت / این قلب خسته منه بردار برو ما خودت . . .

شعر در مورد روز تولد مادر

این هدیه ی آسمانی چشمانت / دلبسته به شمعدانی چشمانت

ای عشق تولدت مبارک ، قلبم / تقدیم به مهربانی چشمانت . . .

شعر در باره ی تولد مادر

تولدت مبارک

ای گل گلدون من

هزار سال زنده باشی

بسته به تو جون من

این هدیه تولد

پیشکش چشمای تو

نازگل زیبای من

چشام زیر پای تو .

شعری درباره تولد مادر

صدای یک پرواز

فرود یک فرشته

آغاز یک معراج

و شروع یک زندگی

تولدت مبارک

شعری در مورد تولد خودم

هدیه ای از آسمان برای؛

روز تولدت رسید.

و دیدم هیچ چیز

گلم را

جز عشق

لایق نیست.

تولدت مبارک

شعر درباره تولد خودم

امروز روز توست…..روز میلادت

دنیا تبسم کرده است امروز با یادت

امروز بی شک اسمان ابی ترین ابیست

چرخ و فلک همچون دلم درگیر بی تابیست

تولدت مبارک

شعر نو در مورد تولد خودم

جشن میلادت را به پرواز می روم

دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها

آسمانی که نه برای من

نه برای تو

که تنها برای “ما” آبیست . . .

شعری درباره تولد خودم

میلادت ای عزیز تر از جـان خجسته باد

در مقـدمت غــزل به ترنم، نشسته باد

تولد تو مــــبارک! بروی تو

دروازه های غم به چنین روز بسته باد!

شعر و متن درمورد تولد خودم

صدایم کن که می میرم ز بی عشقی

نگاهم کن که می سوزم ز بی مهری

تولدت مبارک عزیزم

شعر نو درباره تولد خودم

یه خونه که قد یه دنیا برامون

پر از خاطراته پر از ماجرامون

یه خونه که ما توش تولد که نیستی

دوباره بگیریم چه حیف شد که نیستی

شعر درباره تولد پدر

بازم شده تولد، تولد یه اسکل

دست بزنید براش چون، تازه شده یه شاسکول

(جمعی از دوستان خل و چل)

تولدت مبارک دیونه

شعری درباره تولد پدر

دوستت دارم قد یه بشکه بنزین

خاطرخواتم قد یه پمپ بنزین

روز تولد تو بهترینم،

هدیه بهت میدم یه کارت بنزین

اگر تبعیدت کردن باهاتم،

اگر شکنجت کردن باهاتم

اگر اعدامت کردن باهاتم

ولی اگر بنزین خواستن،

من با اونام گفته باشم

تولدت مبارک مشتی

شعری در مورد تولد پدر

تو این روز تو با خنده شکفتی

با یه گریه ساده به دنیا بله گفتی

تولدت عزیزم پر از باد کنک و شمع

پراز اینه شمع دون

شعر در مورد روز تولد پدر

وقتی که پاتو گذاشتی روی این زمین خاکی

تموم گل های عالم شدن از دست تو شاکی

خدا هم هواتو داشته، تو رو با گلا سرشته

با تو دنیای پر از درد، واسه من مثل بهشته

روز میلادت مبارک عزیزترینم

شعر زیبا در مورد تولد پدر

به زبانی که توان گفت تو را می گویم

به زمانی که توان رفت تو را می جویم

جمله ها قاصر و عاجز ز بیانند ولی

بنده تبریک تولد به زمان خوشیت می گویم

شعر کوتاه در مورد تولد پدر

امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید

گویی بساط عیش مداوم به من رسید

نور ستاره ای در شب تولدت

انگار که فرشته ای از ازل رسید

فرشته ی من تولدت مبارک

شعر در مورد تولد پیامبر اکرم

لبخند زدی و آسمان آبی شد

شب های قشنگ مهر مهتابی شد

پروانه پس از تولد زیبایت

تا آخر عمر غرق بی تابی شد

عزیزم تولدت مبارک

شعر در مورد تولد پیامبر اسلام

باهفتا آسمون پر از گل یاس و میخک

باصد تا دریا پر از عشق و اشتیاق و پولک

یه قلب عاشق بایه احساس بی قرار و کوچک

فقط میخوادبهت بگه تولدت مبارک

شعر در مورد تولد پیامبر و امام صادق

قشنگ ترین تصویر عمرم عکس نازنینی از نخستین دیدن توست

خوش آهنگ عمرم ٫ یادگار دلنشین اولین خندیدن توست …

شعر درباره ولادت پیامبر اکرم

قشنگ ترین صدای زندگی ، تپش قلب توست

با شکوه ترین روز دنیا ، تولد توست

پس برای من بمان و بدان که

عاشقانه دوستت دارم تولدت مبارک

شعری در مورد تولد پیامبر

ای مهربانترین مهربانان 

ای بهترین بهترینها 

در این خجسته روز

در این طلوع شاد

روزی که زندگی ب لبان تو بوسه داد 

در سالگرد بهاران هستی ات 

خواهم که تا همیشه بمانی تو سر فراز 

خواهم که تا همیشه توباشی عزیز وشاد

شعر در مورد میلاد پیامبر

تولدم مبارک نیست

دلم گرفته بی انصاف

کسی بجز تو امشبو

یادش نرفته بی انصاف

تولدم مبارک نیست

چون تو نیستی پیش من

اینو بدون که تا ابد به یادتم

همیشه من…

شعر در مورد ولادت پیامبر

تو دنیای بی سروته من چی دارم به جز خودت

می خوام که غوغا بکنم بیام جشن تولدت

تویک تولدی شدی به قلب زخمی ام ببین

که با تومن ظهور شدم احیا شدم مثل نگین

شعر در مورد ولادت پیامبر اکرم

ای نازنین جواب معمای من تویی

تنها چراغ روشن شبهای من تویی

وقتی دلم گرفت از انبوه ابرها

احساس آفتابی دنیای من تویی

تـــولدت مبارک عشقم :*

شعر در مورد تولد پیامبر

امروز روز توست ، روز میلادت؛

دنیا تبسم کرده است امروز با یادت؛

امروز بی شک آسمان آبی ترین آبیست؛

چرخ و فلک همچون دلم درگیر بی تابیست؛

تولدت مبارک…..! 

شعری در مورد تولد نوزاد

تولد گاهی بهانه ای ست

برای یک جمع دوستانه

برای چند لحظه با هم

خندیدن

برای خرید یک شاخه گل

برای جاری شدن یک قطره

اشک

و کشیدن آهی از سر

دلتنگی

شعر درباره تولد نوزاد

مبارک بادت این روز جهانی

که نوشیدی شراب زندگانی

شعر در مورد تولد بچه

خدا یارت بوَد ای دوست جونی

ایشالا تا ۱۲۰ سال بمونی

شعری درباره تولد نوزاد

قشنگ ترین صدای زندگی ، تپش قلب توست

با شکوه ترین روز دنیا ، تولد توست

پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم

شعر در مورد تولد کودک

عزیزم ، نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان و صدایت آرام تر از نسیم بهار

تولد آسمانیت مبارک

شعر در مورد تولد بچه ها

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست

و هم در میان این روزهای شتاب زده عاشقانه تر زیست

میلاد تو ، معراج دستهای من است

وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم

همسر عزیزم تولدت مبارک

شعر زیبا در مورد تولد نوزاد

واسه ما جشن تولدت یک بهونه بود همیشه

که رو هدیه بنویسیم دلم از تو دور نیمشه

دوست عزیزم تولدت مبارک

شعری در مورد تولد بچه

عشق را اولین بار در نگاهت تجربه کرم و

زندگی را در کنار تو آموختم

دلم را به تو بهترین امینم سپردم و

روز تولدت را در تاریخنگار قلبم حک کردم

شعر درباره تولد فرزند

روزی که تو اومدی روی زمین

یه فرشته کم شد از آسمونا

مثل گل شکفتی بین آدما

گل سرسبد بودی بین اونا

تولدت مبارک همسرم

شعری در مورد تولد فرزند

تبریک دست خالی مرا با مهربانی بی حدت بپذیر

تولدت مبارک

شعری در باره تولد فرزند

جای هیچکس را هیچکس دیگر نمیتواند پر کند !

همسرم ، تولدت مبارک

شعری در مورد تولد همسر

یه کیک خیلی خوش طعم ، با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزار سال همین جشنو بگیریم

به خاطر وجودت به افتخار بودن

شعر در مورد تولد شوهر

صدای بهم خوردن بال معصوم فرشته ها می آید

انگار آمدن تو نزدیکست

لمس بودنت مبارک

شعر زیبا در مورد تولد همسر

تمام دارایی من قلبی است که در سینه دارم

و برای تو می تپد ، آن را به تو تقدیم میکنم

همسرم تولدت مبارک

شعر کوتاه در مورد تولد همسر

سبزترین خاطرات از آن کسانیست

که در ذهنمان عاشقانه دوستشان داریم

تولدت مبارک

شعر درباره تولد همسر

هر انسان لبخندی از خداست

و تو زیبا ترین لبخند خدایی

بهانه زندگیم تولدت مبارک

شعر نو درباره تولد همسر

سوسوی ستارگان آسمان

در التهاب آمدن توست

آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی

تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک

شعر در مورد تولد همسرم

پلک جهان می پرید ، دلش گواهی میداد

اتفاقی می افتد ،

اتفاقی افتاد و فرشته ای از آسمان فرود آمد

تولدت مبارک

شعر تولد

امروز روز توست ، روز میلادت

دنیا تبسم کرده است امروز با یادت

امروز بی شک آسمان آبی ترین آبیست

چرخ و فلک همچون دلم درگیر بی تابیست

شعر تولدت مبارک

می‌خواستم زیباترین کلام را برایت بنویسم

اما پنداشتم ساده نوشتن

همچون ساده زیستن زیباست

تولدت مبارک

شعر تولد مادر

فووووووووت …

فووووووووت …

فووووووووت …

فووووووووت …

بیا شعما رو فوت کن !!!

تولدت مبارک !!!

شعر تولد نوزاد

امروز با شکوهترین روز هستیست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد

و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد

به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارک

شعر تولد پدر

دوباره روز تولدت رسید

روزی که غصه سراغم نمیاد

روزی که دستای تنهایی من

بیشتر از همیشه دستاتو میخواد

تولدت مبارک

شعر تولد کودکانه

در بــــــــاغ جهان، دلم گلی می جوید

امروز گل سپیــــــــــده ات می روید . . .

امروز دلـــــــــم دل ای دل ای میخواند،

چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد.

تولدت مبارک

شعر تولد تولد تولدت مبارک

میلاد تو طلوع نور

در قلبی مه گرفته بود  نفسی گرم در فضای سرد و غریب

گلی شکفته در بهار

تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت

تولدت مبارک

شعر تولدت مبارک

تو وجودت واسه من یه معجزه ست

مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه

روز میلاد قشنگت میمونه

توی تقویم دلم تا همیشه

تولدت مبارک

شعر تولد دوست

تولد تو تولد من است

من تمام طول سال بیدار مانده ام

که مبادا روز تولد تو تمام شود

و من در خواب بمانم

و نتوانم به تو بگویم

تولدمان مبارک !؟

شعر تولد نوزاد پسر

با تو در هر ثانیه

قلبم از نو متولد می‌شود

من از نو متولد می‌شوم

و هستی از نو متولد می‌شود

شعر تولدت مبارک برای دوست

هنوز می پرسی

تاریخ تولدت چه روزی است ؟

پس ثبت کن چیزی را که نمی‌دانی

تاریخ تولدم

آن روزی است که عاشق تو شدم

شعر تولدت مبارک فروغ فرخزاد

راضی ام اگر عاشقانه بمیرم 

راضی ام که من با عشق زاده می شوم

و با عشق می میرم

به آن پناه می برم

و جز آن راهی برای رهانیدن نمی شناسم

راضی ام که عاشقانه مردن

تولدی دگر است

عاشقانه مردن تولدی دگر است

شعر تولدت مبارک کودکانه

برخیز ، امیدوار باش

و تولد دیگرت را جشن بگیر

گاهی رنج

آدمی را از نو متولد می کند

شعر تولدت مبارک پسرم

تو را می خواهم

برای تمام روز های بارانی

همه ی لحظه های دلتنگی

برای دویدن در کوچه های خیس

لبریز شدن از حس تولد یک بوسه

برگشتن به روز های خوب کودکی

شعر تولدت مبارک اندی

بیدارم کن ، من تازه متولد شده‌ام

زندگی و مرگ

در تو آشتی می‌کنند ، بانوی شب

شعر تولدت مبارک همسرم

آواز تازه ای بخوان

آوازی شبیه نوای داوود

با غزلی به زیبایی غزلهای سلیمان

با صوتی حزین بخوان

با چشمانی شاد

و من روبروی تو به لبهایت فکرمی کنم

و در این فکرد

موسیقی متولد میشود

شعر تولدت مبارک به انگلیسی

تمام دنیا

محله‏ ی کوچکی ‏ست

که تو در آن متولد می شوی

و من

میان بازیِ بچه ‏های محله

به عشق تو

پیر می شوم

شعر تولدت مبارک دخترم

بی آن که بوی تو مستم کند

تا ده می شمارم

انگشتانم گرد کمرگاه مدادم تاب می خورند

و ترانه ای متولد می شود

که زاده ی دست های توست

شاعرم

به از تو سرودن معتادم

شعر تولدت مبارک عشقم

تمام دنیا

محله‏ ی کوچکی ‏ست

که تو در آن متولد می شوی

و من

میان بازیِ بچه ‏های محله

به عشق تو

پیر می شوم..!

شعر در مورد تولد

  • مجید کاظمی

شعر صبح بخیر عاشقانه جدید

پنجشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۳۸ ق.ظ

شعر صبح بخیر عاشقانه جدید

,شعر در مورد صبح بخیر,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعر در مورد صبح بخیری,شعری در مورد صبح بخیر,شعر در مورد صبح بخیر,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعری در مورد صبح بخیر,شعر کوتاه در مورد صبح بخیر,شعری در مورد سلام صبح بخیر,شعر درباره صبح بخیر,شعر درباره صبح بخیر گفتن,شعری درباره صبح بخیر,شعر درباره سلام صبح بخیر,شعر درمورد صبح بخیر,شعری در باره صبح بخیر,شعر کوتاه درباره صبح بخیر,شعر در مورد سلام صبح بخیر,شعر در مورد سلام و صبح بخیر,شعر درباره سلام و صبح بخیر,شعر درباره صبح بخیر,شعر درباره صبح به خیر,شعر نو درباره صبح بخیر,شعر صبح بخیر,شعر صبح بخیر عاشقانه,شعر صبح بخیر جدید,شعر صبح بخیر کودکانه,شعر صبح بخیر زیبا,شعر صبح بخیر گفتن,شعر صبح بخیر عزیزم,شعر صبح بخیر دوستانه,شعر صبح بخیر عشقم,شعر صبح بخیر طنز,شعر صبح بخیر عاشقانه,شعر صبح بخیر عاشقانه جدید,اشعار صبح بخیر عاشقانه,شعر کوتاه صبح بخیر عاشقانه,شعر سلام صبح بخیر عاشقانه,شعر های عاشقانه صبح بخیر,شعر نو صبح بخیر عاشقانه,شعر سلام و صبح بخیر عاشقانه,شعر عاشقانه صبح بخیر گفتن,شعر صبح بخیر کودکانه,شعر کودکانه برای صبح بخیر,شعر سلام صبح بخیر کودکانه,متن شعر صبح بخیر کودکانه,اشعار صبح بخیر زیبا,شعر زیبای صبح بخیر,زیباترین شعر صبح بخیر,شعر زیبا برای صبح بخیر گفتن,شعر صبح زیبایت بخیر,شعر زیبا درباره صبح بخیر,شعر زیبای سلام صبح بخیر,شعر زیبا درمورد صبح بخیر,شعر های زیبا صبح بخیر,اشعار صبح بخیر گفتن,شعر برای صبح بخیر گفتن,شعر برای صبح بخیر گفتن,شعری برای صبح بخیر گفتن,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعر عاشقانه برای صبح بخیر گفتن,شعر صبحت بخیر عزیزم,شعر صبحت بخیر عزیزم از کیست,شعر صبح بخیر عزیزم,شعر صبحت بخیر عزیزم,داستان شعر صبحت بخیر عزیزم,شاعر شعر صبحت بخیر عزیزم,فلسفه شعر صبحت بخیر عزیزم,شعر ترانه صبحت بخیر عزیزم,شعر صبحت بخیر عزیزم از معین,شعر صبح بخیر عشقی,شعر صبح بخیر خنده دار

شعر در مورد صبح بخیر

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد صبح بخیر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

صبح شد …

آی نمی‌باید خفت

چشم بگشای که خورشید شکفت

باز کن پنجره را با دمِ صبح

باید از خانه‌ی دل

گَرد پریشانی رُفت

شعر در مورد صبح بخیر

به دور باغ دل، پرچین تان سبز

شکفتن های عطرآگین تان سبز

نسیم و سبزه و گل غرق آواز

هوای صبح فروردین تان سبز

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

من برگ گلم باغ شبستان من است

وآن‌ بلبل خوش‌ لهجه غزلخوان من‌ است

نوباوهٔ شب که شبنمش می‌ خوانند

هر صبح به نیم‌ بوسه مهمان من است

شعر در مورد صبح بخیری

کی میرسد…

آن صُبح

که من صدایِت بزنم

تو بگویی جِانا…

شعری در مورد صبح بخیر

باز هم صبح شد ، از پنجره‌ ی احساسم

نورِ عشقِ تو بر این سینه‌ ی من می تابد…

شعر در مورد صبح بخیر

تو غافلگیـرِ “ای وای” و کمی صبح

سری زیـر و “بفرمای” و کمی صبح

حیـــاط و میــهمان و عطــــرِ باران

چه حالی میدهد چای و کمی صبح

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

خدا را چه دیدی؟!

شاید هم روزی،

خیال بافی های

دلِ عاشق پیشه ام

به حقیقت بپیوندد!

و من صبح را در

“آغوشِ گرمِ تو”

آغاز کنم…

شعری در مورد صبح بخیر

عشق است اینکه یک نفر آغاز می‌ کند

هر روز صبح را به هوای سلام تو

شعر کوتاه در مورد صبح بخیر

تو دو دیده فرو میبندی و گویی روز روشن کو

زند خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا

شعری در مورد سلام صبح بخیر

چه صبح قشنگی می شود ، اگر

یک روز به جای حسرتت

تو را داشته باشم…

شعر درباره صبح بخیر

غبارِ صبح تماشاست! هرچه باداباد!

تو هم بخند،جهانِ خراب می‌خندد!

شعر درباره صبح بخیر گفتن

نسیم، عطر تو را

صبح با خودش آورد

و گفت:

روزی عشاق با خداوند است!

شعری درباره صبح بخیر

دوباره صبح

هیچ چیزی تغییری نکرده

انگار

تنها

دوست داشتنت

بزرگ تر شده …!

شعر درباره سلام صبح بخیر

صبح

طلوع آفتاب است

در نگاه تو

و من

بزرگترین مزرعه

آفتاب گردان

شعر درمورد صبح بخیر

صبحت

به خیر خورشید !

وقتی که می دمیدی

ماهِ مرا ندیدی…؟!

شعری در باره صبح بخیر

با یاد تو رقص قاصدکـــــها زیباست

رنگیـــنه کمانی از تماشـــــا زیباست

فنجان صدف، موج و علف، چایی و کف

صبحــــانه ی باران لب دریا زیباست

شعر کوتاه درباره صبح بخیر

شادی اش طلوع همه آفتاب هاست

و صبحانه

و نان گرم

و پنجره ای که صبحگاهان

به هوای پاک گشوده می شود

و طراوت شمعدانی ها

در پاشویه ی حوض

شعر در مورد سلام صبح بخیر

بگذار ردیف کنم

خواستنت را

قافیه ی صبحگاهی دستانت

عجیب به صبحهایم می آید.

شعر در مورد سلام و صبح بخیر

صبح

از نگاه خواب آلود من

نمای بسته ی توست!

شعر درباره سلام و صبح بخیر

صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد
دریاب که از کوی فلان می‌گذرد
برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد
بوئی بستان که کاروان می‌گذرد

می‌ خواهم

هر صبح که پنجره

را باز می‌ کنی

آن درخت روبه‌ رو من باشم

فصل تازه من باشم

آفتاب من باشم

استکان چای من باشم

و هر پرنده‌ای

که نان از انگشتان

تو می‌ گیرد

شعر درباره صبح به خیر

صبح شد بیدار شو ، مهتاب بر بالین توست

آسمان با آن شکوهش ،بهت این آذین توست

چشم دل را بازکن برنغمه خوان خوش سخن

دلبری ها می کند،هر صبح عطرآگین توست

شعر نو درباره صبح بخیر

صبح

خورشید نگاهت

به سرش خواب ندارد؟

پس بیا

خوب نگهم کن

که دلم تاب ندارد

شعر صبح بخیر

صبح است و هوای دل من مثل بهار است

پلکی بزن و صبــح بخیر غــــزلم باش

شعر صبح بخیر عاشقانه

گاهی

صبح ها

زودتر از تمام پرندگان

پریده ام !

از خوابی

که تو در آن

نبوده ای !

شعر صبح بخیر جدید

چای سر صبح را

باید با نگاه تو طعم دار کرد

چه چیزی تلخ تر از قند

در حضور چشم های تو …

شعر صبح بخیر کودکانه

سحر خیز تر از من

عشقِ تو است؛

که هر صبح

زودتر از من بیدار می شود

وَ تا آخرِ شب

چشم روی هم نمی گذارَد…

شعر صبح بخیر زیبا

صبح هم

خواب می ماند

وقتی که من

برای دوست داشتن تو

سحر خیز می شوم

شعر صبح بخیر گفتن

صبح است ساقیا  قدحی پر شراب کن

دور فلک درنگ شتاب ندارد  شتاب کن

زان پیشتر که عالم فانی  شود خراب

مارازجام باده گلگون خراب کن

شعر صبح بخیر عزیزم

سلام صبح شده، شیشه مه گرفته ی زندگیت را پاک نمی کنی؟

منظره قشنگی در انتظارته…

امروز، اولین روز بقیه ی زندگی توست.

شعر صبح بخیر دوستانه

صبحی دیگر رسید و من در انتظار تو چشم میگشایم و دلم لبریز است

از دیدن خورشید جانم تا جان ببخشد و ذوب کند

یخهای کسالت و اندوه را تو با چشمانت زندگی و شادی

را برایم به ارمغان می اوری ساده می ایی

و پر شکوه و چه میدانی از غوغا و بلوایی که بپا میکنی دردرونم .

چشانم سخت تورا میجویند ای جاری زلال .

ای تابیده بر دلت مهر.

و من باز هم از دستانت شکوفه مهربانی میچینم امروز

شعر صبح بخیر عشقم

لبخند خدا یعنی همین باز شدن پلک های هر روزت…

دوباره امروز متولد شدی “آدم”

پس خجسته باد هر روزت…

شعر صبح بخیر طنز

سلاااااااام دوستان

سلاااااااام زندگی

عجب صبحی است امروز

زیباترین صبح خدا در حال آغاز است

سلااااااام ای شاهکار خلقت

شعر صبح بخیر عاشقانه

ﭼـﺸـﻤـﻬـﺎ ﺭﺍ بستم …

و باز،باز کردم

این صبح ﺟـﻮﺭ ﺩﯾـﮕـﺮ ﺩﯾـﺪﻡ …

ﺑـﺎﺯ ﻫـﻢ ﻓـﺮﻗـﯽ ﻧـﺪﺍﺷـﺖ …

ﺗـــــﻮ ﻫـﻤـﺎﻥ عزیز،عزیزی

سلام عزیزم.صبحت بخیر

شعر صبح بخیر عاشقانه جدید

“صبح”

یعنی بوی گل مریم

که سراسر شب را پر کرده بود

و حالا با نوازش حس بویایی ات

بیدارت می کند…

“صبح”

یعنی آغاز؛

آغاز یک عبور

و دریچه یک”سلام” …

گوش کن! …

در نبض کودکانه ی صبح،

این راز برکت است که می نوازد…

به حرکت سلام کن …

اشعار صبح بخیر عاشقانه

سلام صبح بخیر دوستان

انوار طلایی خورشید نوید مهربانی ولطف پروردگار را میدهند

که دراین روز زیبا به روی همگی مالبخند میزند

بیاید به یکدیگر لبخند بزنیم وصبحی پرازعشق ومهربانی را آغاز کنیم

که عشق منشا درمان همه دردهای بشریست .

صبح همگی بخیر روز خوب و سرشار از شادی برای همگی مان آرزو دارم .

شعر کوتاه صبح بخیر عاشقانه

هر صبح!

پلکهایت؛

فصل جدیدی از زندگی را ورق میزند،

سطر اول همیشه این است:

“خدا همیشه با ماست”

شعر سلام صبح بخیر عاشقانه

یک استکان بوسه داغ…

یه بشقاب بزرگ عشق بی پیرایه…

یه پیاله گل سرخ…

یه کف دست نان صداقت…

از شکر خودت هم کمی بریز تا شیرین شود…

این صبحانه”عشق”است باتو خوردن صفا دارد…”صبح نازت بخیر عشقم”

شعر های عاشقانه صبح بخیر

این صبح شورانگیزِ مست

صبح طرب خیزی که هست؛

آئینه ی مهر خداست

یک جلوه ازآئینه هاست

برخیز و درآئینه ها لبخند را آغاز کن

خورشید “روز”آورده است

در را به رویش بازکن

آه ای خدای صبح نو

پروردگارِ روشنی!

شکرت که در قلب تؤام

شکرت که در قلب منی…

ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻟﺘﻮﻥ ﺑﺎشه

شعر نو صبح بخیر عاشقانه

امیدوارم صبحی رو که میخوای شروع کنی

با یه دنیا امید + یه بغل آرزوی قشنگ + کلی انرژی مثبت آغاز کنی عزیزم …

شعر سلام و صبح بخیر عاشقانه

سلام من . . . .

به پیچکی که صبح دست سبز او . . .

به سوی آسمان بی کران دراز می شود
سلام من . . .

به آن پرنده سپید و شادمان . .. .

که در سپیده با نسیم . . .

ترانه ساز می شود

شعر عاشقانه صبح بخیر گفتن

باز کن پنجره را

من تو راخواهم برد

به سر رود خروشان حیات

آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز

بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز

باز کن پنجره را

صبح دمید

شعر صبح بخیر کودکانه

طلوع صبح

در چشم های تو

دیدنی ست

وقتی خورشید

ذره

ذره

در نگاهت

آب میشود

شعر کودکانه برای صبح بخیر

صبحی که با سلام تو آغاز می شود

صد پنجره به باغ غزل باز می شود

شعر سلام صبح بخیر کودکانه

از تو در حال منفجر شدنم !

در سرم بمب ساعتی دارم !

شب که خوابم نمی‌برد تا صبح ؛

صبح ، سردرد لعنتی دارم …

متن شعر صبح بخیر کودکانه

و من ؛

در طلوع گل یاسی

از پشت انگشت های تو ،

بیدار خواهم شد…

اشعار صبح بخیر زیبا

تو خودت صبح دل انگیز جهانی به خدا

پس تو ای صبح دل انگیز جهان صبح به خیر

شعر زیبای صبح بخیر

چه آغاز باشکوهی است

شفاعت آفتاب

وقتی که صبح

از چشمان تو

طلوع میکند

تا کجا ی تمنا پرتابم میکنی….

که جان شیفته ام

تشنه اغوش خورشید است

زیباترین شعر صبح بخیر

صبح یعنی

طلوع دوباره ی تو

در جان من

امروز هم

سرشار از دوست داشتن توام

مثل دیروز

مثل فردا

شعر زیبا برای صبح بخیر گفتن

برای صبح شدن

نه به خورشید نیاز است

نه خنده های باد ؛

چشم هایت را که باز کنی،

موهایت که پریشان بشود،

زندگی

عاشقانه طلوع خواهد کرد…!

شعر صبح زیبایت بخیر

دست صبح را بگیر

و قدم روی چشم

ساحل بگذار

تا خورشید

روی موهای تو

آفتاب بگیرد

و شهریور

مو به موی

زیبایی ات را

از حفظ کند

شعر زیبا درباره صبح بخیر

از پنجره ، مینیاتور قابش باشی

لبخند و سلام و شعر نابش باشی

پلکی بگشا ، پرنده ها منتظرند

صبح آمده تا تو آفتابش باشی

شعر زیبای سلام صبح بخیر

و صبح یعنی

اشتیـاقِ پنهانِ من

وقتی چشم هایَم

در دریایِ چشم هایـَت غرق شده

و روزش را لبخند میزند

صبح یعنی

تویی چسبیده به عشق

و لحظه هایی که با بویِ زندگی میگـذرد

صبح یعنی

عشقی مملو از تو

شعر زیبا درمورد صبح بخیر

سلام من

به غنچه ای که صبحدم به خنده باز می شود

شعر های زیبا صبح بخیر

به آسمان سلام کن

به خورشید لبخند بزن

عزیزنم

با فنجانی عشق

صبحت را آغاز کن

برخیز

ببین روبرویت نشسته ام

صبح در چشمان تو زیباست…

اشعار صبح بخیر گفتن

بی چتر ترین نوازش بارانی

بر این تنِ خسته عشق , می پوشانی

من صبح به صبح از لبت مینوشم

تو سرگلِ چایِ سبزِ لاهیجانی…!

شعر برای صبح بخیر گفتن

صبح بخیر گفتن ات

مثل خاک

نم خورده

شوق

نفس کشیدن

می دهد…

شعر برای صبح بخیر گفتن

می خواهم

تمام شهر را باخبر کنم

که بدانند

صبح بخیرهایت

با من چه می کند

عجب آشوبی می شود دلم…!

شعری برای صبح بخیر گفتن

صبح بخیر بنفش تو،

از آن سوی گوشیِ تلفن

جنگلی را در من رویاند!

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

گرم است هر دو روی این بالش

دومین شمع رو به زوال است

در گوش من فریاد بی پایان کلاغهای سیاه،

تمام شب چشمهای باز بی‌خواب

و حالا دیگر بسیار دیر است برای حتا به خواب فکر کردن

و مرا تاب سپیدی این پرده نیست

صبح بخیر… صبح.

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

هر شب فکر می کنم چه کسی فردا صبح

با بوسه ای بر پیشانیت به تو «صبح بخیر» خوااهد گفت

چه کسی دگمه های پیراهنت را خواهد بست

و چه کسی موهایت را که چون نور خورشید دلم

را گرم می کند شانه خواهد زد

و چه کسی آن دو چشم زیبا را خواهد بوسید

دلم خوش ست به صدقه هایی که برای سلامتیت می گذارم کنار

و گرنه دوری تو بزرگترین بلایی ست

که با هیچ صدقه ای دفع نمی شودعزیزترینم

شعر عاشقانه برای صبح بخیر گفتن

چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی

من شیدا چه بگویم؟ که تو، هم این و هم آنی

شعر صبحت بخیر عزیزم

صبح بخیر

ای عشق گل چهره من

صبح بخیر

ای آنکه روشنی می بخشی

به زمین

با آفتابی تازه

صبح بخیر

ای تو که همواره

در انتظار دیدار خورشیدی

صبح بخیر

صبح بخیر

صبح بخیر

شعر صبحت بخیر عزیزم از کیست

صبح بخیر عزیزم

چرا من هر صبح خودم را

در آینه تو سبز می‌بینم

و تو خودت را در آینه من آبی

بیا برویم باورمان را قدم بزنیم

تا شانه‌های خیابان خیال کنند

جنگل و دریا به هم رسیده‌اند

شعر صبح بخیر عزیزم

من دیگر مجبور نیستم

تا صبح

ستاره های دوردست را

یکی یکی بشمارم

شعر صبحت بخیر عزیزم

دیروز از صبح چشم انتظار تو بودم

می گفتند : نمی آید

چنین می پنداشتند

داستان شعر صبحت بخیر عزیزم

صبح فردا ما قهوه نخواهیم نوشید

و هیچ دسته گلی به میعادگاهمان نخواهد آمد

با اوهام غربت خود به خواب می رویم

هرکداممان

در شب سرما

در بستر خود غرق خواهیم شد

و سپس ؟

شاعر شعر صبحت بخیر عزیزم

از من خبر بگیر

کارى ندارد

کافی ست صبح ها

دلت برایم تنگ شود

و بى اختیار

به نقطه اى خیره شوى

و به این فکر کنى

که چقدر بى خبرى از من

فلسفه شعر صبحت بخیر عزیزم

من اگر معشوقه ى تو بودم

صبح ها

جاى باد و باران را تغییر می دادم

فصلِ باران را مى آوردم

بالاى خانه مان

آن درختِ کاج را بالا می رفتم

و روى بلندترین شاخه اش نامَت را روى ابر می نوشتم

وَ مى سرودمَت

شعر ترانه صبحت بخیر عزیزم

چقدر خوب بود

تـــو گل من بودی

برای تـــو

یک گلدان کوچک زیبا می‌ساختم

یک باغچه و حوضی پر از انار

خوابت را

کنار پنجره آفتاب می‌دادم‌‌و

برای صبحانه‌ات ، هوای تازه شمال می‌خریدم

چقدر خوب بود

تـــو گل من بودی

شعر صبحت بخیر عزیزم از معین

به من بگو

چقدر یک نفر می تواند

هرشب

به قلب خودش شلیک کند

و صبح دوباره

دوست داشتن ات را

از سر شروع کند ؟

شعر صبح بخیر عشقی

هرقدر فردا به فراق تهدیدم کند

و آینده در کمینم بایستد

و وعیدم دهد

به زمستانِ اندوه‌های دیرگذر

هم‌چنان تو را دوست خواهم داشت

و هر روز صبح به تو می‌گویم

من از آن توأم

شعر صبح بخیر خنده دار

اگر می دانستم که صبح من

از نگاه تو شروع می شود

می گفتم زودتر بیا

کمی زودتر طلوع کن

اگر فقط چند لحظه زودتر نگاهم می کردی

جهانم شب نمی شد

شعر در مورد صبح بخیر

  • مجید کاظمی

شعر در مورد خواهر از دست رفته

چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۱۵ ق.ظ
شعر در مورد خواهر از دست رفته

شعر در مورد خواهر,شعر در مورد خواهر و برادر,شعر در مورد خواهر شوهر,شعر در مورد خواهرزاده,شعر در مورد خواهر زن,شعر در مورد خواهر از دست رفته,شعر در مورد خواهر برادر,شعر در مورد خواهر مهربان,شعر در مورد وصف خواهر,شعری در مورد خواهر,شعری در مورد خواهر و برادر,شعر زیبا در مورد خواهر و برادر,شعر برای خواهر و برادر,شعر در مورد عشق خواهر و برادر,شعر در مورد عشق خواهر به برادر,شعر درباره ی خواهر و برادر,شعر طنز در مورد عروس و خواهر شوهر,شعر در مورد عروس و خواهرشوهر,شعر طنز درمورد خواهر شوهر,شعر برای خواهر شوهر,شعر درباره خواهر شوهر,شعر برای خواهر شوهر,شعر در مورد جاری و خواهر شوهر,شعری برای خواهر شوهر,شعر طنز درباره خواهر شوهر,شعر در مورد دایی و خواهرزاده,شعر درباره خواهرزاده,شعر طنز در مورد خواهر زن,شعر برای خواهر زن,شعر طنز درباره خواهر زن,شعر برای خواهر از دست رفته,شعری برای خواهر از دست رفته ام,شعر برای خواهر از دست رفته ام,شعر درباره خواهر برادر,شعر خواهر برای برادر,شعر خواهر برای برادرش,شعر خواهر برای برادر مرده,شعر در باره خواهر مهربان,شعر برای خواهر مهربان,شعر در مورد خواهر خوب,شعر خواهر,شعر خواهر برای برادر,شعر خواهر خوبم,شعر خواهرانه,شعر خواهر شوهر,شعر خواهرم,شعر خواهران غریب,شعر خواهر زن,شعر خواهرم ای دخترایران زمین,شعر خواهر برادری,شعر خواهر برای برادرش,شعر خواهر برای برادر مرده,شعر دلتنگی خواهر برای برادر,شعر خواهر به برادر,شعری برای خواهر و برادر,شعر خواهر و برادری,شعر درباره خواهر خوبم,شعری برای خواهر خوبم,شعر عشق خواهرانه,شعری خواهرانه,شعر زیبای خواهرانه,شعر نو خواهرانه,شعر عاشقانه خواهرانه,شعر طنز خواهر شوهر,شعر برای خواهر شوهر,شعر درباره خواهر شوهر,شعر واسه خواهر شوهر,شعر برای خواهر شوهر,شعر در مورد خواهر شوهر,شعر در وصف خواهر شوهر,شعر عروس و خواهر شوهر,شعر طنز درمورد خواهر شوهر,شعر خواهرم دوستت دارم,شعر خواهرم ای دختر ایران زمین,شعر خواهرم دوست دارم,شعر خواهرم اینجا زمین کربلاست,شعر خواهرم تولدت مبارک,شعر خواهرمن,شعر خواهرم لیلا فروهر,شعر خواهرم کجایی,شعر برای خواهرم,متن شعر خواهران غریب,شعر فیلم خواهران غریب,دانلود شعر خواهران غریب,متن شعر فیلم خواهران غریب,شعر مادر در فیلم خواهران غریب,شعر های خواهران غریب,دانلود شعر فیلم خواهران غریب,دانلود شعر انار خواهران غریب,شعر قهر و آشتی خواهران غریب,شعر طنز خواهر زن,شعر برای خواهر زن,شعر در وصف خواهر زن,شعر طنز در مورد خواهر زن,شعر طنز درباره خواهر زن,شعر های خواهر برادری,شعر خواهر برادر

شعر در مورد خواهر

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد خواهر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

هرکس که ندارد به جهان نعمت خواهر

افسوس که تنها بود و بی کس و یاور

در موقع تنگی و بلا محنت و سختی

شعر در مورد خواهر

یک خواهر دلسوز به از یک صف لشکر

هم رونق کاشانه و هم نعمت ورحمت

دلسوز برادر بود و حامی مادر

شعر در مورد خواهر و برادر

خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است

حاضر نبود خار رود پای برادر

چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور

پروانه صفت بر جگر خود زند آذر

شعر در مورد خواهر شوهر

یادی تو ز زینب کن و شاهنشه بی سر

هر لحظه کنم شکر به درگاه الهی

زیرا که خدا داده به من دختر و خواهر

شعر در مورد خواهرزاده

دریا شده است خواهر و من هم برادرش

شاعـــرتر از همیشه نشستـــــم برابرش

خواهر سلام! با غزلــی نیمه آمدم

تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش

شعر در مورد خواهر زن

خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است

حاضر نبود خار رود پای برادر

شعر در مورد خواهر از دست رفته

هر کس دل خواهر شکند رحم ندارد 

بی رحم شفاعت نشود در صف محشر

شعر در مورد خواهر برادر

خدایا خواهری دارم مثال گوهر و الماس

که یار و یاور و غمخوار , برای این دل تنهاست

خدایا خواهری دارم ز پاکی شهره عام است

نگاه او برای من , گرفتاری یک دام است

شعر در مورد خواهر مهربان

خدایا خواهری دارم که مادر هم برایم بود

توی شادی توی ماتم همیشه پا به پایم بود

ز وصف روی ماه او چه گویم من نمیدانم

فرشتست یا که انسان است خود من هم نمیدانم

شعر در مورد وصف خواهر

خواهر یعنی یه تکیه گاه همیشگی…

خواهر یعنی کسی که همیشه پشتته حتی اگر اشتباه کرده باشی…

خواهر یعنی اشکاتو غریبه پاک نمی کنه…

خواهر یعنی…

اصلا چرا این همه حاشیــه میــرم؟؟

ازنظر من خواهر یعنی یـه کلـمه…

 نفــس

هر وقت تونستی بدون نفــس کشیــدن زندگــی کنـی،

میــتونـی بــدون خواهـــرم زندگــی کنــی!

شعری در مورد خواهر

خواهر یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی

و وقتی نیست چیزی توی زندگیت کم باشه

شعری در مورد خواهر و برادر

خواهر یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که میگی

و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمیشـه

شعر زیبا در مورد خواهر و برادر

خواهر یعنی یه دل اضافه داشتن

برای اینکه بدونی هر بار دلت می گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت میشه

شعر برای خواهر و برادر

خواهر یعنی وقت اضافه ؛

یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه

شعر در مورد عشق خواهر و برادر

خواهر یعنی تنهایی هام رو می سپرم

دست تو چون شک ندارم می فهمیش

شعر در مورد عشق خواهر به برادر

خواهر یعنی یه راه دو طرفه٬ یه قدم من یه قدم تو

؛ اما بدون شمارش خواهر یعنی تو………

شعر درباره ی خواهر و برادر

من خاصـــم چون خواهرم خواست که خــاص باشم…!

بهم یــاد داد از هیچکس و هیچ چیــزی نترسم…

بهم یــاد داد زود قضــاوت نکنم…

شعر طنز در مورد عروس و خواهر شوهر

بهم یاد داد خــاص بودن یعنی با بزرگترهــا با احترام رفتار کردن…

بهم یــاد داد زندگی با محبت قشنگه…!

شعر در مورد عروس و خواهرشوهر

منو خواهرم خــاص کرد زمــانی ک گفت:

*آبجیــه من بلــد نیست بـد باشه*

و من از همــون موقع فهمیــدم کــه نباید بـد باشم…

و هیچــوقت بــد بودن رو یــاد نگرفتم!!

ایــن خواهــرم بــود کــه من رو خـــاص کــرد.

شعر طنز درمورد خواهر شوهر

خواهر یعنی یک لبخندواقعی گوشه لب ؛برای همیشه

خواهر یعنی: مهربون بودن

خواهر یعنی: درد دل خوب گوش دادن

خواهر یعنی: تو هر شرایطی کنارت بودن

اصلا میدونی؟؟

شعر برای خواهر شوهر

خواهــر که داشته باشی اگه ی دنیا دشمنت باشن خواهرت رفیقته…

خواهــر که داشته باشی ینی ی پناه گاه همیشگی داری…

خواهــر که داشته باشی شب های دل گیری نداری…..

شعر درباره خواهر شوهر

خواهــر که داشته باشی اصلا غم نداری….

خواهــر که داشته باشی یکی هست اشکو از

صورتت پاک کنه…

خواهــر که داشته باشی انگاری دنیا رو داری..

شعر برای خواهر شوهر

من به دنبال ارامش  توام .

من برای دیدن لبخند تو هر چه دارم میدهم …

من از تو برای خودم حرفهایی گفته ام که همه اعضای بدنم به قلبم حسودی میکنند .

حتی چشمانم به قلبم حسودی میکنند چون بی شک تویی که در قلب من ساکن شده ای وهیچ وقت تورا از آن جدا نمیکنم ؛

برای همین است که چشمانم به قلبم حسودی میکنند …

میتوانی امتحان کنی کافیست برای خودت از خودت بگویی ان وقت می بینی که عاشق خودت می شوی …

بی نهایت دوست دارم خواهرجون

شعر در مورد جاری و خواهر شوهر

خواهرجون به اندازه وسعت وجود خدا دوست دارم .

از تو چشمای من بخون که تورو دارم  فقط تو ؛ فقط تو …

دوست دارم وقتی که چشماتو میبندی با من به دردای این دنیا میخندی …

اروم میشم بگی از غمات دل کندی ..

بیا به هم بگیم دوست دارم.

شعری برای خواهر شوهر

آهای دنیا گوش کن با توام …

من و خواهرم با همیم همیشه .

اگه بعضی وقتا از هم دوریم اما توی قلب همیم همیشه به یاد همیم…

پس گوش کن دنیا تا وقتی که جون دارم خواهرمو دوست دارم .

فرشته زندگیمو دوست دارم …

ما با همیم همیشه همیشه ؛

خواهرجونم خیلی دوست دارم خیلی …

شعر طنز درباره خواهر شوهر

خواهری دارم من

 که دلش

به اندازه ی پر های صداقت آبی ست

خواهری دارم من

که نگاهش مواج

و پر از دریا هاست

دلش از جنس صدف های قشنگ

و همه مروارید

شعر در مورد دایی و خواهرزاده

خواهری دازم من

که پری رخساریست

که ندارد مانند

خواهری دارم من

که به مهربانی ابرهای خداست

شعر درباره خواهرزاده

خواهری دارم من

که گلی هست و جداست

ز همه گل های دگر

خواهری دارم من

کز همه هست بهتر

خواهری دارم من

دوستش دارم من

خواهری دارم من.

شعر طنز در مورد خواهر زن

آدم که خواهر نداشته باشه انگار:

ماکرونى ته دیگ نداره

شعر برای خواهر زن

خواهرکه داشته باشی

انگاری دنیا رو داری

شعر طنز درباره خواهر زن

خواهر که داشته باشی

سر مزارت مطمئن هستی ی نفر گریه کن داری….

شعر برای خواهر از دست رفته

خواهر که داشته باشی

یکی هست اشکو از صورتت پاک کنه…

شعری برای خواهر از دست رفته ام

خواهرکه داشته باشی

اصلا غم نداری….

شعر برای خواهر از دست رفته ام

خواهرکه داشته باشی

شب های دل گیری نداری…..

شعر درباره خواهر برادر

خواهر که داشتی باشى

میشه کسی که حرف نگفته باهاش نداری

شعر خواهر برای برادر

خواهرکه داشته باشی

دستات از تنهایی یخ نمیزنه

شعر خواهر برای برادرش

خواهرکه داشته باشی

واسه خرید رفتن منت دوستاتو نمیکشی

شعر خواهر برای برادر مرده

خواهرکه داشته باشی

یعنی یه پناه گاه همیشگی داری

شعر در باره خواهر مهربان

اون تنها کسیه

که تیکه هاى دلتو برمیداره و بهم میچسبونه

شعر برای خواهر مهربان

خواهرکه داشته باشی

وقتی همه دلتو شکستنو پاشونو گذاشتن روش

شعر در مورد خواهر خوب

خواهر که داشته باشی

اگه یه دنیا دشمنت باشن خواهررفیقته

شعر خواهر

خواهرجون به اندازه وسعت وجود خدا دوست دارم .

از تو چشمای من بخون که تورو دارم  فقط تو ؛ فقط تو …

دوست دارم وقتی که چشماتو میبندی با من به دردای این دنیا میخندی …

اروم میشم بگی از غمات دل کندی ..

بیا به هم بگیم دوست دارم.

شعر خواهر برای برادر

من شرمنده این همه خوبیتم جبران میکنم …

من مدیونم زندگیرو به تو , جبران میکنم …

من شرمنده کل دنیاتم جبران میکنم …

قسم به بارون خدا دنیارو واسه خودتو خودم زیبا میکنم …

تو انتظار بارون خدا من شرمسارم بدی هامو جبران میکنم …

خواهر گلم همه زندگیه من خیلی دوست دارم خیلی …

شعر خواهر خوبم

یک موتورسکلت ندارم بنده در این مملکت 

میتسوبیشی دارد ویک ماکسیما خواهـرزنم

شعر خواهرانه

من توی خانه

یک باغچه دارم

گل های آن را

من می شمارم

یک و دو و سه

این چهار تا شد

حالا از هر گل

یک غنچه وا شد

این گل سرخ است

مال بابا جان

این گل سفید

برای مامان

گل خواهرم

صورتی رنگ است

گل زرد من

خیلی قشنگ است

شعر خواهر شوهر

توی خانه جنگ است

جنگ من با خواهر

پشت بالشتش باز

او گرفته سنگر

خرسی ما با اوست

من تک و تنهایم

می خورد گاهی تیر

توی دست و پایم

من تفنگم جاروست

او تفنگش کفگیر

گوله های جوراب

می شود بمب و تیر

ما به هم ساعت ها

تیر می اندازیم

هردو مان در این جنگ

عاقبت می بازیم

شعر خواهرم

ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺸﻪ ﺟﻮﺍﻫﺮ

ﭘﺲ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻥ

شعر خواهران غریب

فرشته ها وجود دارن

اما بعضی وقتا چون بال ندارن ما بهشون می گیم خواهر

شعر خواهر زن

با تمام وجود دوستت دارم

خواهرم

شعر خواهرم ای دخترایران زمین

روز تولد انسان ها در هیچ تقویمی یافت نمی شود

چرا که فقط در قلب کسانی که به آنها عشق می ورزند

حک شده است

شعر خواهر برادری

بودهم جان وهم جانانه خواهر

انیس و مونس و  فرزانه خواهر

نهفته  در  دلش  عشق  برادر

برادر شمع و چون پروانه خواهر

شعر خواهر برای برادرش

بلی چون گوهربی مثل وهمتاست

نهفته  در  دل  ویرانه  خواهر

به نیکی نام و عشقش مانده برجا

به تاریخ جهان  افسانه خواهر

شعر خواهر برای برادر مرده

بسان  بلبل  زیبا  و  خوشرو

به کنج  دل نموده  لانه  خواهر

فروغ  حسن  او روشنگر  دل

صفای  محفل و کاشانه خواهر

شعر دلتنگی خواهر برای برادر

ندارد رونقی  کاشانه بی او

چراغ  پر  فروغ  خانه  خواهر

بود دلدار و غمخوارت همیشه

نباشد با غمت بیگانه خواهر

شعر خواهر به برادر

اگر  روی  تو  را  یکدم  نبیند

شود از هجر تو دیوانه خواهر

بریزد  خون  دل  اندر  فراقت

زچشم نرگس و مستانه خواهر

اگر افسرده  بیند روی ماهت

شودقلبش زغم چون شانه خواهر

شعری برای خواهر و برادر

مثل دو دوست مثل دو یاور ، کنار هم

زیباست زنده بودن ما درکنار هم

با شوق روی گونه ی هم بوسه می زنند

وقتی که می رسند دو ساغر کنار هم

یک خانه ی بزرگ برای پرنده هاست

رشد دو تا درخت تناور کنار هم

باید که واژه های جهان را بسیج کرد

تا درد دل کنند دو خواهر کنار هم

خوابیده اند در وسط سنگ های شهر

حالا دو سنگ کوچک مرمر کنار هم…

شعر خواهر و برادری

کودکی ام رابه دست من بسپار

در وسط این همیشه هیا سیاه

حرف بزن خواهر تکامل خوشرنگ

خون مرا پر کن از ملایمت هوش

شعر درباره خواهر خوبم

و خواهرم که دوست گلها بود

و حرفهای ساده ی قلبش را

وقتی که مادر او را میزد

به جمع مهربان و ساکت آنها می برد

و گاه گاه خانواده ی ماهی ها را

به آفتاب و شیرینی مهمان میکرد …

شعری برای خواهر خوبم

جریان باد را پذیرفتن

و عشق را

که خواهر مرگ است.-

و جاودانگی

رازش را

با تو درمیان نهاد.

شعر عشق خواهرانه

پیشانیت آیینه ای بلند است

تابناک و بلند،

که خواهران هفتگانه در آن می نگرند

تا به زیبایی خویش دست یابند

دو پرنده بی طاقت در سینه ات آوازمی

خوانند

تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید

تا عطش

آب ها را گوارا تر کند؟

شعری خواهرانه

ببخشید خواهرم ! به خدا

من ندانستم این گوهر ز شماست

ما همان روستازنیم درست

ساده بین ،ساده فهم بی کم و کاست

که در آیینه ی جهان بر ما

از همه ناشناس تر ، خود ماست

شعر زیبای خواهرانه

برادرم

چرا نمیشناسیم ؟در حیرتم

می دانم فرزند مادرمی

برادر برادرم

و خواهر خواهرم

اما

نمی شناسم و نمی

شناسمت

و در حیرتم

جانوری گرفتار دور از مامن

در قفسی بسیار بزرگ به گذرگاهی

میان صداها و چشم های بی عاطفه

شعر نو خواهرانه

حتی خیال من

رخساره تو را

از یاد برده است

دیروز طفل خواهرم از روی میز من

تصویر یادبود تو را

ای داد برده است

شعر عاشقانه خواهرانه

کودک خواهر من

نونهالی ست که من می بینم

می کشد قد چو یکی ساقه سبز گیاه

او چه داند کهچرا

باغ بی برگ و گیاه

از درختان

تنومند تهی ست

شعر طنز خواهر شوهر

افسوس می خورم

وقتی که خواهرم

در این دروغزار پر از کرکس

فکر پرنده ای ست

فکر پرنده ای که ز

پرواز مانده است

شعر برای خواهر شوهر

دیدم که خواهرم

در انزوای شبهای خود گریست

دستش زلال اشک روانش را

پنهان سترد و ساکت زیست

خواندم

خواهر حکایت من را

شبهای بی ستاره تلاوت کن

بگذار باغ

بی خبر

از من

در بستر حریری رویای سبز رنگ بیارامد

شعر درباره خواهر شوهر

در شهرهای کوچک

چه باغهای بزرگی

چه سروهای بلندی

چه روحهای ساده و معصومی ست

خواهر حکایت من را

با آب جاری زاینده رود باید گفت

شعر واسه خواهر شوهر

مادر منشین چشم ب ه ره برگذر امشب

بر خانه پر مهر تو زین بعد نیایم

آسوده بیاران و مکن فکر پسر را

بر حلقه این خانه دگر پنجه نسایم

با خواهر من نیز مگو :

او به کجا رفت

چون تازه جوان است و تحمل نتواند

شعر برای خواهر شوهر

خواهرم با لب لرزان به سخن می آید

لیک در وقت سخن

چون نهالی که

بلرزدد از باد

خواهرم می لرزد

شعر در مورد خواهر شوهر

تلفن شعری است آفتابی؛

گه روز و شب را نمی شناسد

نگاه رویائی روز است در نگاه پدر ؛ مادر؛برادر؛ خواهر؛ همسر؛ …………

کلام دلنشین است در شبی عرفانی

شعر عروس و خواهر شوهر

اول، زمین تنها بود

زمین تنها بود تا شبی

که خواب دید

یک نفر دارد آوازش میدهد،

زمین همان موقع فهمید

اسمش زمین است.

آدمی بود او

که خواهرِ خود را آواز داده بود به اسم.

شعر در مورد خواهر

  • مجید کاظمی

شعر در مورد عشق پدر به فرزند

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۵۴ ق.ظ

شعر در مورد عشق پدر به فرزند

شعر در مورد عشق,شعر در مورد عشق به فرزند,شعر در مورد عشق مادر به فرزند,شعر در مورد عشق واقعی,شعر در مورد عشق پدر به فرزند,شعر در مورد عشق ممنوع,شعر در مورد عشق یک طرفه,شعر در مورد عشق به خدا,شعر در مورد عشق الهی,شعر در مورد عشق پنهان,شعر درباره عشق به فرزند,شعر درباره عشق مادر به فرزند,شعری در مورد عشق مادر به فرزند,شعر درباره عشق واقعی,شعر در مورد عشق واقعی,شعری درباره عشق واقعی,شعر نو درباره عشق واقعی,شعر زیبا در مورد عشق واقعی,شعر کوتاه در مورد عشق واقعی,شعری درمورد عشق واقعی,شعری در مورد عشق ممنوع,شعر درباره عشق ممنوع,شعری در مورد عشق ممنوعه,شعر درمورد عشق ممنوعه,شعری درباره عشق ممنوع,شعر در مورد عشق یک طرفه,شعری در مورد عشق یک طرفه,شعر درباره عشق یک طرفه,شعر کوتاه در مورد عشق یک طرفه,شعر درباره عشق یک طرفه,شعر درباره ی عشق یک طرفه,شعر زیبا در مورد عشق یک طرفه,شعر نو در مورد عشق یک طرفه,شعری درباره عشق یک طرفه,شعری در مورد عشق به خدا,شعر درباره عشق به خدا,شعر کوتاه در مورد عشق به خدا,شعری زیبا در مورد عشق به خدا,شعری درباره عشق به خدا,شعر در مورد عشق خدا به انسان,شعر حافظ در مورد عشق به خدا,شعر از مولانا در مورد عشق به خدا,شعر نو درباره عشق به خدا,شعر درباره عشق الهی,شعر در مورد عشق پنهانی,شعر درباره عشق پنهان,شعری در مورد عشق پنهانی,شعر عشق,شعر عشقی,شعر عشق پدر به دختر,شعر عشق من,شعر عشق یعنی,شعر عاشقانه,شعر عشق بازی,شعر عشق کوتاه,شعر عشقولانه,شعر عشق به خدا,شعر عشقی غمگین,شعر عشقی زیبا,شعر عشقی کوتاه,شعر عشقی ترکی,شعر عشقی جدید,شعر عشقی طنز,شعر عشقی فارسی,شعر عشقی با عکس,شعر عشقی قشنگ,شعر درباره عشق پدر به دختر,شعر در مورد عشق پدر به دختر,شعر عشق من عاشقم باش,شعر عشق من کودک بمان,شعر عشق من باش,شعر مناظره عشق و عقل,متن شعر عشق من باش,متن شعر عشق من ناز نکن,شعر عطیتک عشق من قلبی,متن شعر عشق من باش بهنام صفوی,شعر سلام ای کهنه عشق من,شعر عشق یعنی یه پلاک,شعر عشق یعنی مستی و دیوانگی,شعر عشق یعنی یک پلاک,شعر عشق یعنی باخدا تنها شدن,شعر عشق یعنی چه,شعر عشق یعنی وقتی که,شعر عشق یعنی فریدون آسرایی,شعر عشق یعنی انتظار,شعر عشق یعنی فریدون,شعر عاشقانه زیبا,شعر عاشقانه حافظ,شعر عاشقانه کوتاه,شعر عاشقانه فروغ,شعر عاشقانه سعدی,شعر عاشقانه شهریار,شعر عاشقانه انگلیسی,شعر عاشقانه برای برادر,شعر عاشقانه دلتنگی,شعر عشق بازیگری,شعر عشق بازی با تو,شعر عشق بازی با خدا,شعر عشق بازی میکنم بانام او,شعر عشقبازی کار هر شیاد نیست,شعر عشق بازی به همین آسانیست,شعر عشق بازی با یار,شعر درباره عشق بازی,شعر عاشقانه عشق بازی,شعر کوتاه عشق واقعی,شعر عشق کوتاه,شعر کوتاه عشق بازی,شعر کوتاه عشق یکطرفه,شعر کوتاه عشق به خدا,شعر کوتاه عشق پنهان,شعر کوتاه عشق کودکی,شعر کوتاه عشق ممنوع,شعر خیانت عشق کوتاه,شعر عشقولانه کوتاه,شعر عشقولانه طنز,شعر عشقولانه جدید,شعر عشقولانه زیبا,شعر عاشقانه احساسی,شعر عشقولانه تولد,شعر عشقولانه ترکی,شعر عشقولانه خفن,شعر عشقولانه ناب,شعر عشق به خداوند,شعر عشق به خدا از مولانا,شعر عشق به خدا حافظ,شعر عشق به خدا از حافظ,اشعار عشق به خدا,شعر عشق خدا به انسان,شعر درمورد عشق به خدا,شعر برای عشق به خدا

شعر در مورد عشق

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد عشق برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

عشق تو مرا از بستر رخوتناکم

آزاد می کند

و از مرگ روزمره

و می گسلاند زنجیرهای نامریی را

که پیوند من است با

امروز، این ساعت و این شهر

شعر در مورد عشق

گر ز هجر تو کمر راست کنم بار دگر

غیر بار غم عشقت نکشم بار دگر

شعر در مورد عشق به فرزند

آقای من

از مبارزه دست نخواهم کشید

تا زندگی پیروز شود

و درختانِ جنگل برگ بیاورند

و عشق به خانه‌ی مردگان وارد شود

که تنها عشق می‌تواند

مردگان را به حرکت درآورد

شعر در مورد عشق مادر به فرزند

پناه می برم به عشق از شر چشمهایت

از وسوسه ی آن نگاه های زلزله خیز

از تو به تو می گریزم 

آنگاه که با رستاخیز واژه ها

راه می افتی و قیامت به پا می کنی

شعر در مورد عشق واقعی

و تنها رنگین کمان های اطراف فانوسهای بی رمق

در مه

از عشق آینده من و تو

خبر دادند

شعر در مورد عشق پدر به فرزند

هنگامی که عشق فرا می خواندتان

از پی اش بروید

گر چه راهش سخت و ناهموار باشد

هنگامی که بالهای عشق در بر می گیردتان

خود را در آن بالها رها کنید

گر چه در لابه لای پرهایش تیغ باشد

و زخمی تان کند

و هنگامی که با شما سخن می گوید

باورش کنید

گر چه طنین کلامش

رویاهایتان را بر هم زند

شعر در مورد عشق ممنوع

نه مرگ ، بی نفس ماندن است

و نه زندگی ، تمامی نفس گرفتن

بلکه زندگی ، یافتن عشق در دیگریست

تا عمر را به یادش صرف کنی

شعر در مورد عشق یک طرفه

عشق تو بی‌روی تو درد دلیست

مشکل عشق تو مشکل مشکلیست

شعر در مورد عشق به خدا

لعنت می کنم آن لحظه مبارک را

که قایقم به جزیره تو برخورد

و شکست

چه مبارک شکستنی

که عشق ساحل تو بود

شعر در مورد عشق الهی

عشق اتفاق نیست

که با آمدن و رفتن ها

از چشم بیافتد

عشق تویی

وجودت که عشق باشد

می بخشی تمامِ مهربانیت را

شعر در مورد عشق پنهان

خداوند نخست عشق را به ما هدیه می کند

آنگاه معشوقی را به ما وام می دهد

تا عشق را با او بیازماییم و پرورش دهیم

و چون میوه عشق رسیده و شیرین شد

آن معشوق که مایه رشد عشق بود به راه خود می رود

و عشق را تنها می گذارد

شعر درباره عشق به فرزند

سردی ولی‌  دوست دارمت

آه محبوبِ مغرورِ من

بر تابستانِ آغوشم بیاویز

بر شعله‌های این عشق

بر اتفاقی‌ که چنین بی‌ بهانه در نگاهم رخ می‌‌دهد

بر تکلمِ ساده ی من از احساسم

بر صداقتِ واژه ها

بر زایشِ گل و شکوفه و بهار

بر دست‌هایی‌ که رازِ قلبم را چنین عریان می‌‌نویسند

بر شانه‌های بی‌ دریغِ من ، بیاویز

شعر درباره عشق مادر به فرزند

عشق چه ارزشی دارد

وقتی کسی را

درست زمانی که

بیشتر ازهمیشه به تو نیاز دارد

رهاکنی ؟

شعری در مورد عشق مادر به فرزند

عشق من

درآنجا چیزی جز سایه نیست

جاییکه من وتو

در رویایمان

دستادست هم گام برخواهیم داشت

اکنون بیا با هم آرزو کنیم که هرگز

نوری برنتابدمان

شعر درباره عشق واقعی

عشق گروگان می گیرد

وارد وجودتان می شود

شما را می بلعد

و رهای تان می کند

تا در تاریکی مویه کنید

شعر در مورد عشق واقعی

از عشق ندانم که کیم یا به که مانم

شوریده تنم عاشق و سرمست و جوانم

شعری درباره عشق واقعی

نه آنکسی که رفته است باز می گردد

و نه آنکسی که مانده است

از انتظار دست می کشد

تو دروغ کدام عشق بودی ؟

که اینگونه بی خیال

گذاشتی ورفتی

شعر نو درباره عشق واقعی

عشق تنها وقتی عشق است که

بی‌چشم‌داشت ارزانی شود

مثلاً نمی‌توانی اصرار داشته باشی

کسی را که دوست می‌داری

حتماً عاشق تو باشد

حتی فکرش هم خنده‌دار است

شعر زیبا در مورد عشق واقعی

از عشق سخن باید گفت

همیشه از عشق سخن باید گفت

بی عشق

روزگارت را زندگی سیاه خواهد کرد

بی عشق

مصیبت است برخاستن

کار کردن

خفتن

نگاه کردن

راه رفتن

نفس کشیدن

بی عشق

هیچ سلامی طعم سلام ندارد

هیچ نگاهی عطر نگاه

شعر کوتاه در مورد عشق واقعی

و اگر عشق مان

چون ترانه ای ناتمام شود

یا به بدرودی ختم

بدان

همیشه یادم خواهد ماند

روزی که چشم در چشم هم شدیم

جهان پر از رنگهای رنگین کمان شد

قبل از آن که ابرهای خاکستری بشوردشان

شعری درمورد عشق واقعی

و عشق

احساس یک  پرستوست

در فصل بهار

آنگاه که اسیر است در قفسِ دست هایت

و در انتظار

که رهایش کنی

در هجومِ حوادثی ناپیدا

شعری در مورد عشق ممنوع

عشق به من می آموزد

که عشق نورزم

و پنجره را بر حاشیه جاده باز کنم

بانو

آیا می توانی از آوای پونه به در آیی

و مرا دو تکه کنی ؟

تو و باقیمانده ترانه ها ؟

شعر درباره عشق ممنوع

تو تمام منی

من تمام اندوه سالخورده زنان سرزمینم

که از سر ناچاری

ردپای عشقشان را در فال‌ها دنبال می‌کنند

شاید روزی برگردد

شاید دوباره مرا بخواهد

شاید مرغ عشق‌ها

و قهوه‌ها

و تاروت‌ها

یک بار راست بگویند

شعری در مورد عشق ممنوعه

می‌گویند گاهی عشق دو انسان نسبت بهم می‌میرد

این درست نیست عشق نمی‌میرد

تنها اگر آنچنان که باید لایق و شایسته‌ی آن نباشید

شما را ترک می‌گوید و می‌رود عشق نمی‌میرد

خود آدم است که می‌میرد

عشق به مانند دریایی‌ست

اگر لایق آن نباشید

اگر باعث تعفن آن شوید

شما را به جایی پس خواهد زد تا بمیرید

آدم که آخرش می‌میرد

منتها من دلم می‌خواد غرق در دریا بمیرم

شعر درمورد عشق ممنوعه

عشق

نه در لبان زنان است

و نه در اندام آنان

عشق

زیر پلک های یک زن جای دارد

و او در زیر پلک هایش نگه می دارد

مرد را

شعری درباره عشق ممنوع

بلعجب دردی است درد عشق جانان کاندرو

دردم افزون می‌شود چندان که درمان می‌کنم

شعر در مورد عشق یک طرفه

نه در نگاه اول

بلکه عشق در آخرین نگاه است

زمانی که می خواهد از تو جدا شود

آن گونه که به تو می نگرد

به همان اندازه دوستت داشته است

شعری در مورد عشق یک طرفه

عشق عشق می‌آفریند

عشق زندگی می‌بخشد

زندگی رنج به همراه دارد

رنج دلشوره می‌آفریند

دلشوره جرأت می‌بخشد

جرأت اعتماد به همراه دارد

اعتماد امید می‌آفریند

امید زندگی می‌بخشد

زندگی عشق می‌آفریند

عشق عشق می‌آفریند

شعر درباره عشق یک طرفه

نمی خواهم که عواطف و احساساتم بازگوی آرزوهای دیگران باشد

عشق بسته بندی شده در پاکت های پستی را دوست ندارم

تو را دوست دارم در آغاز سال

همچنان که تو را در پایان سال

شعر کوتاه در مورد عشق یک طرفه

عشق بزرگتر از همه زمان ها همچنان که وسیع تر از همه مکان هاست

برای همین است که دوست دارم به همدیگر بگوییم عشق مبارک

شعر درباره عشق یک طرفه

عشق ، نظم رایج در کلمات و جملات را بر هم می زند

عشق ، اصول و قانون سرش نمی شود

بر نظام ها و ریشه ها می شورد

و می کوشد که همه چیز را در فرهنگ های عشق ورزی تغییر دهد

شعر درباره ی عشق یک طرفه

بهار

حلول توست

آن گاه که سرگردانی ام را به پایان می بری

در سپیده دم رمضان عشق

شعر زیبا در مورد عشق یک طرفه

بهار

خنده ی توست

آن گاه که دیوار دندانهایت فرو می ریزد

درلحظه ی آوار عشق

شعر نو در مورد عشق یک طرفه

خسته نیستم

نه از عشق

نه از دوستی

و نه از مرگ

با چشم های باز به شب نگاه می کنم

شعری درباره عشق یک طرفه

‏عشق ناشنواست

شما صرفا نمیتوانید بگویید که دوستش دارید

باید عشقت را نشان دهی

شعری در مورد عشق به خدا

بر این جاده بمان

شب برای تو نزول کرده

شاید سپیده دم

یکدیگر را بازیافتیم

آه ای عشقِ بزرگ

ای معشوقه ی کوچک

شعر درباره عشق به خدا

در کوی عشق جان را باشد خطر اگر چه

جایی که عشق باشد ، جان را خطر نباشد

شعر کوتاه در مورد عشق به خدا

درمان درد عشق صبوری بود ولی

با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی

شعری زیبا در مورد عشق به خدا

چیست عشق ؟

گاهی یک بوسه

یک نگاه کوتاه

یک لبخند

گونه ای سرخ از شرم نگاه

ضربانی تند

یک دوستت دارم با لکنت

عشق پنهان ترین پیدای عالم است

شعری درباره عشق به خدا

وقتی یاد گذشته می‌کنی

مواظب باش جمعه نباشد

جمعه می‌تواند قاتلت باشد

بی‌رحمی‌اش

مثل عشق من به تو

هنوز پابرجاست

شعر در مورد عشق خدا به انسان

عشق ، انکار شدنی نیست

عشق ، انکارشدنی نیست

شعر حافظ در مورد عشق به خدا

خار عشقت نه چنان پای نشاط آبله کرد

که سر سبزه و پروای گلستان بودم

شعر از مولانا در مورد عشق به خدا

مرا عشق تو در پیری جوان کرد

دلم را در غریبی شادمان کرد

شعر نو درباره عشق به خدا

و خداوند

عشق و انتظار را با هم آفرید

این را من خوب می دانم

منی که از انتظار تو

به عشق رسیدم

شعر درباره عشق الهی

این‌جا که منم ، عشق به سرحد کمال‌ست

صبر است و سلوک‌ست و سکوت‌ست و رضا هم

شعر در مورد عشق پنهانی

ما همیشه با عشق فریب می خوریم

زخمی می شویم

و گاهی غم بر وجودمان چیره می شود

اما باز هم عشق می ورزیم

و زمانی که با مرگ دست و پنجه نرم می کنیم

به گذشته نگاه می کنیم

و به خودمان می گوییم

من بارها زجر کشیدم

گاهی اشتباه کردم

اما همیشه عشق ورزیدم

شعر درباره عشق پنهان

تمایل دارم تو را برای همیشه دوست داشته باشم

این جمله ی بظاهر پیش پا افتاده را به دقت بخوانید

از کلمه ی عشق مهمتر کلمات ” همیشه ” و ” تمایل ” است

آنچه بین آن دو جریان داشت

عشق نبود ، جاودانگی بود

شعری در مورد عشق پنهانی

من نیز سکوت می کنم

با عشقی که در دلم نهفته ام

می شنوی نه ؟

شعر عشق

بسیارند ، آنان که

عشق را با سکوت بیان می کنند

ولی عاشقی نیست

که چون من سکوت کند

شعر عشقی

روی میز

گزینه دوستت دارم هم بود

من

دستانت را برداشتم . . .

شعر عشق پدر به دختر

احتیاط باید کرد !

همه چیز کهنه می شود

وَ اگر کمی کوتاهی کنیم

عشق نیز !

بهانه ها

جای حس عاشقانه را

خوب می گیرند . . .

شعر عشق من

درد یعنـی

دلت براش تنـگ شـده اما هیـچ

غلـطی نمیتونی بکنی !

شعر عشق یعنی

تلاش نکن که زندگی را بفهمی

زندگی را زندگی کن …

تلاش نکن که عشق را بفهمی

عاشق شو …

شعر عاشقانه

با یک فنجان چای هم میتوان مست شد

اگر اویی که باید باشد ، باشد . . .

شعر عشق بازی

شده آیا که نفهمی که چه مرگت شده است؟!

من دقیقا به همین حال دچارم امروز …

شعر عشق کوتاه

عشق

آدم را به جاهای ناشناخته می‌برد

مثـلا به ایستگاه‌های متـروک

به خلـوت زنگ‌ زده‌ی واگن‌ها

به شهری که

فقط آنرا درخواب دیده

وقتی عاشق شدی

ادامه این شعر را تو خواهی نوشت . . .

شعر عشقولانه

عزیزتر از آن است

که فراموشم شود

اویی که سال هاست که نیست

و زندگی ام هنوز

در امتداد شانه هایش جریان دارد . . .

شعر عشق به خدا

یک نفر

می آید

که میشود تمامت

بهشت آنجاست

هوایـش را داشـته بـاش . . .

شعر عشقی غمگین

تنها عشق است که نگرش تو را

به زندگی تغییر می‌دهد

عشق تو را بزرگ، زیبا، الهی می‌کند

عشق ضد هیچ چیز نیست . . .

شعر عشقی زیبا

هر شب

شب شعری برپاست

همه

بیتی در وصف معشوق می گویند

اما من می گویم

الهی مرا باز به هوای آغوشش دچار کن !

شعر عشقی کوتاه

فکر کردن به تو

بَختَکِ شیرینى ست

که شبها مى افتد به جانم . . !

شعر عشقی ترکی

بیا رقم بزنیم ،

قصّه ی عاشقانه ای را که

تا آخرش پای هیچ نفر سومی به میان نیاید . . .

شعر عشقی جدید

دلم

اسارتی میخواهد

از جنس تو . . .

مثل حبس شدن گوشه آغوشت !

شعر عشقی طنز

حواست باشد ؛ به خیال خودت

مردترین مرد

روزگار هم که باشى

وقتى یک زن را نفهمى ،

به درد لاى جرز هم نمى خورى . . !

شعر عشقی فارسی

آسمانت همه‌جا ، سقف یکی زندان است !

روشنای سحر این شب تارانت کو؟

شعر عشقی با عکس

عشق من برای تو ؛

همان چای لب سوز بود ،

آنقدر نیامدی که یخ کرد و از دهان افتاد . . .

شعر عشقی قشنگ

عشق ‌

پرنده‌ی ترسویی نیست ‌!

که با یک کیش ‌

دور شود ‌. . .

شعر درباره عشق پدر به دختر

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید

در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

شعر در مورد عشق پدر به دختر

مرا ببوس

پیش از آنکه ،

آخرین قطره ی باران

بر زمین افتد

شاید با بوسه ی تو

باران

دوباره باریدنش را

از سر گیرد …

شعر عشق من عاشقم باش

یکیو دوست داشتم

اونقدر بهش فکر کردم

که تصورى که ازش داشتم

از خود واقعیش سبقت گرفت

بعدها..

دیگه خودشو دوست نداشتم.

تصور ذهنى خودمو دوست داشتم!

شعر عشق من کودک بمان

ﺁﻩ ﻫﺎ

ﺑﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ

ﺍﺷﮏ ﻫﺎ

ﺁﺏ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﭘﯿﻮﻧﺪﻧﺪ

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ

ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ

ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ؟

شعر عشق من باش

ای ظریف ترین درد !

که بر سمت چپ سینه ام نشسته ای ؛

اینچنین بی تفاوت نباش …

چیزی که اینجا می سوزد ،

فانوس نیست ؛

قلب من ست …

شعر مناظره عشق و عقل

ای دوست عشق را مشکن ، حیف از اوست دوست

این شیشه را به سنگ مزن ، عمر من در اوست

متن شعر عشق من باش

چه کاری از من برمی آید

وقتی عشق

تمام خودش را

می ریزد توی چشم های تو

و نگاه ام می کند

متن شعر عشق من ناز نکن

عشق روز اول

بستری می سازد ازشکوفه های سفید

برهنه تورا رها میان باغهای زیبا

برکه های آرام عبور می دهد از تنت

خواب را حرام می کند برچشمهایت

از روز بدش می آید

ستاره ها را پنهان می کند پشت پلکهایت

آسمان را تاریک می کند که چشمانت آرام باشد

به خفتگان آواز بیداری می دهد

به مرده گان نوای زندگی

شعر در مورد عشق

  • مجید کاظمی

شعر در مورد برادر و خواهر

يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۵۶ ق.ظ

شعر در مورد برادر و خواهر

شعر در مورد برادر,شعر در مورد برادرزاده,شعر در مورد برادر فوت شده,شعر در مورد برادر مسافر,شعر در مورد برادر و خواهر,شعر در مورد برادری,شعر در مورد برادر مرده,شعر در مورد برادر شهید,شعر در مورد برادر کوچک,شعر در مورد برادر از دست رفته,شعر درباره برادرزاده,شعر درباره برادر مسافر,شعر در مورد برادر خواهر,شعری در مورد خواهر و برادر,شعر زیبا در مورد خواهر و برادر,شعر در مورد عشق خواهر و برادر,شعری در مورد برادری,شعر در مورد برادری,شعر در مورد دوستی و برادری,شعر درباره برادری,شعر عربی در مورد برادری,شعر درباره برادر مرده,شعر در مورد مردن برادر,شعر درباره برادر شهید,شعر درباره برادر کوچک,شعر درباره برادر از دست رفته,شعر برادر,شعر برادری,شعر برادر خوب,شعر برادر جان,شعر برادرانه,شعر برادرزاده,شعر برادرم دوستت دارم,شعر برادر خوبم,شعر برادر به خواهر,شعر برادر مرده,شعر های خواهر برادری,شعر خواهر برادری,شعر درباره برادری,شعر برای برادری,شعر بی برادری,شعر آیین برادری وشرط یاری,شعر های برادری,شعر در مورد برادری,شعر درباره ی برادری,شعر دروصف برادر خوب,شعر در مورد برادر خوب,شعر درباره برادر خوب,شعر برادر جان داریوش اقبالی,متن شعر برادر جان,شعر جانسوز برادر,دانلود شعر برادر جان داریوش,شعر کامل برادر جان سلیمان زمانی,شعر آهنگ برادر جان,متن شعر برادر جان از داریوش اقبالی,شاعر شعر برادر جان داریوش,شعر های برادرانه,شعر تقسیم برادرانه,شعر کوتاه برادرانه,شعر برای برادرزاده,شعر درمورد برادرزاده,شعر در وصف برادرزاده,شعر زیبا برای برادرزاده,شعر عمه برای برادرزاده,شعر برای تولد برادرزاده,شعر برادر دوستت دارم,شعر عاشقانه برادر به خواهر,شعر عشق برادر به خواهر,شعر دلتنگی خواهر به برادر,شعر راجع به خواهر و برادر,شعر برادر مرده میداند,شعر برای برادر مرده,شعر برای برادر مرده,شعر درباره برادر مرده,شعر تولد برادر مرده,شعر مردن برادر,شعر در وصف برادر مرده,شعر در مورد برادر مرده,متن شعر برادر مرده

شعر در مورد برادر

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد برادر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند

حضورشان گـرم است

سکوتشان خالی می کند دل آدم را

آرامش صدایشان را کم می آوری

هر دم… هر لحظه… کم می آوریشان

و اینجا من چقدر کم دارمت بهترین برادر دنیا…

شعر در مورد برادر

ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ یــــکی هس که

اخـــــر شبـا با این کـه خسـتس ببرتت بــــــیرون یــــه هـوایی بخـــــوری…

شعر در مورد برادرزاده

این یکی یاری بخواهد آن یکی سر می رسد 
جز برادر کی به فریاد برادر می رسد؟ 

شعر در مورد برادر فوت شده

ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﮔﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺑﺎﺷﻦ ﺩﺍﺩﺍﺷﺖ ﺭﻓﯿﻘﺘﻪ…

ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﻨﯽ ﯼ ﭘﻨﺎﻩ ﮔﺎﻩ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ…

شعر در مورد برادر مسافر

لا لا لا لا ، لا لا لا لا

بخواب آری که بیداری

در این ویرانه خاک تو

که شد یک باره چون صحرا

به یادت باغ می

سازند

برادرهای فرداها

به سوگ تو در این مقتل

کدامین مویه و شیون

سکوت خشم در خانه

هجوم مرگ در برزن

شعر در مورد برادر و خواهر

ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ یـــــکی هس بیـــاد دسـتاتو گــــره بزنــه

بـــــه هم تو بغــــلش و از این که نمیتونی جم بخوری لــــــذت ببــره…

شعر در مورد برادری

نیمه نانی را

با هم

دو نیمه کردیم

بی آنکه

سخن از برادری گفته باشیم

تا

تعبیر رقص گندمزار باشد

در فضیلت خوابها

و نگاه خود را

پرواز دادیم

به دنبال هر پرنده ای

تا در مسیر آن

زندگی را سرابی نبینیم

شعر در مورد برادر مرده

ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ یـــــکی هس بگــــه خـــــوبه لاکات قشنگن ،

ولــــــــی زیادی جــــیغن…

شعر در مورد برادر شهید

ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ یکی هس بـــــگه جـــــوری بـــرو بـــــیرون

که کســـی به ابجی خوشـــگلم چـــــپ نیگــــا نکـــنه ملتفتتت؟…

تــــوام بـــــگی اره! بگــــه د نشد ملتفتتتتتتتت؟ تو هم جیغ بزنی بـــــــگی ارررره…

شعر در مورد برادر کوچک

داداش که داشته باشـــــی انگار همه دنیا رو داری…

یکی هس اشکاتو از رو صورتت پاکـ کنه…

خوش به حــــــــــال اونایی که همه دنیــــــارو دارن! قدرشو بدونین!…

شعر در مورد برادر از دست رفته

دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن!

دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری!

دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می‌داری!

دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق!

دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند!

دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرا میخواهی!

دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق!

دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می‌کنی . . .

شعر درباره برادرزاده

داداش گلم

اگه آفتاب میسوزونه بی خیال آخه تو سایه بونی

اگه آدم ها وفا ندارند بی خیال آخه تو مهربونی

اگه من واست میمیرم بی خیال آخه تو لایق تر از اونی که میدونی

شعر درباره برادر مسافر

از دوست داشتنت برایم همین بس که فهمیدم معنای دوست داشتن را …

راستی “دوستی” چه قدر می ارزد ؟ قدر یک کوه طلا ؟ یا که سنگی سر راه ؟

چه تفاوت دارد ؟ کاش هر قدر که هست از ته دل باشد …

شعر در مورد برادر خواهر

تو را در طبیعت بکر چون یاس

و در افکارم از احساس

در انزوای تنهایی بی حد

تو را در شبانه ی لبخند

تا صبح دور

و به اندازه ی یک جرعه خدا

دوستت می دارم

شعری در مورد خواهر و برادر

پشت حرف های یک برادر …

پشت نوازش ها …

سرزنش ها …

پشت تمام نگاه های معنی دارش …

پشت سکوتش …

پشت لبخند های پراز رازش …

عشقی است پنهان تر از تمام محبت های  دنیا

شعر زیبا در مورد خواهر و برادر

نباید یه مو از سرت کم بشه !

حق نداری اخم کنی ، همیشه باید بخندی !

اجازه ناراحت شدن نداری !

باید خیلی مواظب خودت باشی فهمیدی ؟

حق مریض شدن نداری !

باشه؟

چون من دوستت دارم داداش خوبم!

شعر در مورد عشق خواهر و برادر

برادر خوب و مهربانم دوست داشتنت

اندازه ندارد

حجم نمی خواهد

وقتی تمام کشور وجودم

سرزمین حکمرانی توست . . .

شعری در مورد برادری

برادر عزیزم

دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست

مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند

حتی این روزها گاهی پرواز میکنم

من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …

شعر در مورد برادری

تمام جهان به کنار …!

بازی هایی که در بچگی با داداشم کردم کنار…!

کسی که از اون بچگی مراقب آبجیش هست…

نمیذاره کسی به آبجیش زور بگه…

غیرت داره رو آبجیش ولی تعصبی نیست…

داداش یادش بخیر شوخی های بچگی…

دعواهای بچه گونه،آرامش بچگی…

یادش بخیر تو مسافرت همیشه سرت رو پاهای آبجیت بود…

یادش بخیر شیطونی هات تو مدرسه و اومدن منو مامان به مدرست…

هیچی مثه این مزه نمیده که یه داداش داشته باشی که پشتته،حامیته…

هیچی مثه گفتن داداشــــی و آجی تو یه خونه لذت بخش نیست…!

داداش تو خودت یه دنیایی واسه من…حتی اگه من دوست داشتنت رو به زبون نیاوردم

ولی بدون که واقعا دوستت دارم داداشی…

شعر در مورد دوستی و برادری

داداشـــــــــــــــــــــــــــــــــی

همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه ، بزرگ شدیم…

شعر درباره برادری

آقا ما یک فروند برادر داریم که با بالش کشتی میگیره شکست میخوره ، تازه

بعضی وقتا مصدومم میشه … تازه بعد شکست خوردنشم باید یه دوره ریکاوری براش

بزاری !

در این حد حرفه ایه !!!

شعر عربی در مورد برادری

پسرک جلوی خانومی را میگیرد و با التماس میگوید :

خانم ! تو رو خدا یه شاخه گل بخرید زن در حالی که گل را از دستش میگرفت

 نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد , چه کفش های قشنگی دارید 

 زن لبخندی زد و گفت:برادرم برایم خریده است دوست داشتی جای من بودی؟؟

 پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت : نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم !

تا من هم برای خواهرم کفش می خریدم…

شعر درباره برادر مرده

لبخند که می‌زنی

یوسفی می‌شوم

که بی‌هیچ برادری

در چال گونه‌ات

گم می‌شوم .

شعر در مورد مردن برادر

وقتی می‌خواستند یوسف را به چاه بیفکنند

یوسف لبخندی زد

یهودا پرسید: چرا خندیدی؟

یوسف گفت: روزی فکر میکردم چه کسی می تواند با من دشمنی کند

با این که برادران نیرومندی دارم؟

اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد

تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست

شعر درباره برادر شهید

نه اینکه نخواما !

.

.

.

 .

.

 ولی واقعا در توانم نیست بعضیارو به چشم برادری نگاه کنم…!

شعر درباره برادر کوچک

دختری از برادرش پرسید عشق یعنی چی ؟

 برادرش گفت : عشق یعنی تو هر روز شکلات مرا از کیفم بر میداری

 و من هر روز باز هم شکلاتم رو همونجا میزارم

شعر درباره برادر از دست رفته

اونی که داداش نداره مثل کسیه که بدون سلاح به جنگ میره!

سلامتی همه ی داداش ها که تا هستن مثل کوه پُشت مونن : )

شعر برادر

برادر است دیگر…

گاهی برای مسیر قدم زدنش

مغز مرا انتخاب می کند!

شعر برادری

برادر جان

نامت را بر کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد

تا گواهی بر معصومیت تو باشد

شعر برادر خوب

برادر جان لب و خالت چه نیکوست

دلت سایه زده چون زلف و گیسوست

تو نور افشانی کردی خاطراتم

جمالت در دلم چون چشم وابروست

شعر برادر جان

برادر جان نگاه تو چه زیباست

عطای تو کرم بارش چو دریاست

خدا حافظ نگو ای یار دلسوز

بمان با من وصالت خفته هر جاست

شعر برادرانه

برادر جان نبودت شد عذابم

به خواب آمد خیالت در سرابم

نمی دانی چه آشی پخته تقدیر

تو لالایی بگو تا من بخوابم

شعر برادرزاده

برادر جان نبودت درد وزارم

بدان خسته شدم سنگینه بارم

زمان و هجر تو کوبیده قلبم

پناهی نیست جز پروردگارم

شعر برادرم دوستت دارم

برادر خوب و مهربانم دوست داشتنت

اندازه ندارد

حجم نمی خواهد

وقتی تمام کشور وجودم

سرزمین حکمرانی توست . . .

شعر برادر خوبم

نباید یه مو از سرت کم بشه !

حق نداری اخم کنی ، همیشه باید بخندی !

اجازه ناراحت شدن نداری !

باید خیلی مواظب خودت باشی فهمیدی ؟

حق مریض شدن نداری !

باشه؟

چون من دوستت دارم داداش خوبم!

شعر برادر به خواهر

پشت حرف های یک برادر …

پشت نوازش ها …

سرزنش ها …

پشت تمام نگاه های معنی دارش …

پشت سکوتش …

پشت لبخند های پراز رازش

عشقی است پنهان تر از تمام محبت های  دنیا

شعر برادر مرده

تو را در طبیعت بکر چون یاس

و در افکارم از احساس

در انزوای تنهایی بی حد

تو را در شبانه ی لبخند

تا صبح دور

و به اندازه ی یک جرعه خدا

دوستت می دارم داداشی

شعر های خواهر برادری

از دوست داشتنت برایم همین بس که فهمیدم معنای دوست داشتن را …

راستی “دوستی” چه قدر می ارزد ؟ قدر یک کوه طلا ؟ یا که سنگی سر راه ؟

چه تفاوت دارد ؟ کاش هر قدر که هست از ته دل باشد …

شعر خواهر برادری

بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند

حضورشان گـرم است

سکوتشان خالی می کند دل آدم را

آرامش صدایشان را کم می آوری

هر دم… هر لحظه… کم می آوریشان

و اینجا من چقدر کم دارمت بهترین برادر دنیا…

شعر درباره برادری

دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن!

دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری!

دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می‌داری!

دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق!

دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند!

دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرا میخواهی!

دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق!

دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می‌کنی . . .

شعر برای برادری

♥به سلامتی داداشم که با دنیا عوضش نمیکنم♥

شعر بی برادری

برادر جان نمی دونی چه دلتنگم

نمی دونی برادرجان چه غمگینم

نمی دونی برادرجان

گرفتار کدوم طلسم و نفرینم

نمی دونی چه سخته در به در بودن

مثل توفان همیشه در سفر بودن

شعر آیین برادری وشرط یاری

دلم تنگه برادر جان ، برادر جان دلم تنگه

دلم تنگه از این روزای بی امید

از این شبگردی های خسته و مأیوس

از این تکرار بیهوده دلم

تنگه

شعر های برادری

چه

روزگار غریبی

برادری ، سختی بیش نیست

معنی لغت آشتی ، شبیخون است

شعر در مورد برادری

خوشا پرنده که با روشنی برادر بود

شعر درباره ی برادری

نیمه نانی را

با هم

دو نیمه کردیم

بی آنکه

سخن از برادری گفته باشیم

تا

تعبیر رقص گندمزار باشد

در فضیلت خوابها

و نگاه خود را

پرواز دادیم

به دنبال هر پرنده ای

تا در مسیر آن

زندگی را سرابی نبینیم

شعر دروصف برادر خوب

همه اینو می دونن

که بارون

همه چیز و کسمه

آدمی و بختشه

حالا دیگه وقتشه

که جوجه ها را بشمارم

چی دارم چی ندارم

بقاله برادرم

می رسونه به سرم

آخر پاییزه

حسابا لبریزه

یک و دو ! هوشم پرید

یه سیاه و یه سفید

جا جا جا

شکر خدا

شب و روزم بسمه

شعر در مورد برادر خوب

در گهواره از گریه تاسه می رود

کودک کر و لالی که منم

هراسان از حقایقی که چون باریکه ای از نور

از سطح پهن پیشانیم می گذرد

خواهران و برادران

نعمت اندوه و رنج را

شکر گذار باشید

همیشه فاصله تان را با خوشبختی حفظ کنید

شعر درباره برادر خوب

راه بریده ام

آری

سفره ی بی رونق کودکانم را

گوشه نانی شکسته ام

از برادران ناتنی خویش

من سینه ای ندریده ام

من گردنی نشکسته زبانی نبریده ام

گرده ای فقط

که کودکان سال خمپاره

قاتق قحطی کنند

شعر برادر جان داریوش اقبالی

ما و شما

برادر محنت کشیده ییم

متن شعر برادر جان

و می برد تاقه های کفن به کهکشان

برای برادران باستانی ام

تا شالی از خیال بیاورد

برای گردن من

شعر جانسوز برادر

 اما برادرم ! مبر از یاد

که شستن دستان از خون برادر را

اهریمنت آموخت تا

میراث نامبارک انسان باشد برای ابد

دانلود شعر برادر جان داریوش

گونه خراشیده دخترم

به اشک و بوسه شفا می یابد

زلف برادرانم اما

از ماسه کویر نخواهد رویید باز

شعر کامل برادر جان سلیمان زمانی

من با برادر محبوبم

از روی یک توهم بی جاسرچشمه زلال تفاهم را

آلوده کرده ایم

تصویر روی من

در پاکی تصور او

همچون

غباری آینه ذهن را مکدر کرد

شعر آهنگ برادر جان

به خانه می رفت

با کیف

و با کلاهی که بر هوا بود

چیزی دزدیدی ؟

مادرش پرسید

دعوا کردی باز؟

پدرش گفت و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد

به

دنبال آن چیز

که در دل پنهان کرده بود

تنها مادربزرگش دید

گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش

و خندیده بود

متن شعر برادر جان از داریوش اقبالی

جانی شکسته دارم از دوستی

گریزان

در باورم نگنجد بیداد از عزیزان

وایا ستیزه جویان با دشمنان ستیزند

آیا برادرانیم با یکدیگر ستیزان

آه آن امیدها کو

چون صبح نوشکفته

تا حال من ببینند در شام برگ ریزان

از جور دوست هرچند از پا افتادگانیم

ما را ازین گذرگاه ای عشق بر مخیزان

شعر های برادرانه

برادرم

چرا نمیشناسیم ؟

در حیرتم

می دانم فرزند مادرمی

برادر برادرم

و خواهر خواهرم

اما

نمی شناسم و نمی

شناسمت

شعر تقسیم برادرانه

برادرم به باغچه می گوید قبرستان

برادرم به اغتشاش علفها می خندد

و از جنازه ی ماهی ها

که زیر پوست بیمار آب

به ذره های فاسد تبدیل میشوند

شماره بر می دارد

برادرم به فلسفه معتاد است

برادرم شفای باغچه را

در انهدام باغچه می داند

و سعی میکند که بگوید

بسیار دردمند و خسته و مایوس است

او نا امیدیش را هم

مثل شناسنامه و تقویم و دستمال و فندک و خودکارش

همراه خود به کوچه و بازار می برد

متن شعر برادر مرده

برادرهای یک بطن!

یک آفتاب ِدیگر را

پیش از طلوع ِ روز ِ بزرگاش

خاموش

کردهاند

شعر در مورد برادر مرده

از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون هابیل

از همان روزی که فرزندان آدم

زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید

آدمیت مرد

گرچه آدم زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند

آدمیت مرده بود

شعر در وصف برادر مرده

بی رحمی ای نسیم

من با درخت ، همدم و همدردم

هم سبزم ای برادر ، هم زردم

من نیز ، آرزوی پریدن را

پرسوی آفتاب کشیدن را

همچون درخت ، از تو طلب کردم

اما اگر درخخت ، کلامش را

زیر زبان برگ ، نهفته ست

من با زبان سرخم

فریاد می کشم

شعر مردن برادر

آه ای برادر ، ای به سفر رفته

گویی ترا ز بندر پنهان صدا زدند

شاید که گمرهان شب دریا

حاجت به نور سرخ چراغ تو داشتند

آری ، چراغ قلب تو یاقوت فام بود

شعر تولد برادر مرده

برف و شکوفه ، در ابدیت ، برادرند

روح سپید صبح سر آغاز

در این دو جسم پاک ، نهان است

اما ، زمان هر دو ، یکی نیست

این ، از حضور آن یک ، چون دور

مانده است

شعر درباره برادر مرده

سیاره ی زمین

پیوند می خورد

با ماه

مریخ

با زهره

مشتری

و

دست بلند و محتشم انسان

یک روز

خواهد رسید

تا کهکشان دور

تا عمق کائنات

تا انفجار نور

دست بلند و محتشم انسان

اما

کوتاه می شود

هنگام دستگیری دست برادری !

شعر برای برادر مرده

با تو از

خوبی می گویم

از تو دانایی می جویم

خئب من ! دانایی را بنشان بر تخت

و توانایی را حلقه به گوشش من به عهدی که وفاداری

داستانی ملال آور

و ابلهی نیست دگر افسوس

داشتن جنگ برادرها را باور

آشتی را

به امیدی که خرد فرمان خواهد راند

شعر برای برادر مرده

مادر تو بگو برادرم کو ، کجاست ?

او با تو نیامده ، چرا ناپیداست

امروز به سفر رفته و یا بیمار ست

شادم کن و گو کنار یک دلدار ست

شعر برادر مرده میداند

دیواری که جدائی را در همت مان می کارد

تیره گی در برادریمان می افشاند

ودر پایداری نا میمونش

بیگانگی ها یمان را استواری می بخشد

شعر راجع به خواهر و برادر

نگاه رویائی روز است در نگاه پدر ؛ مادر؛برادر؛ خواهر؛ همسر؛ …………

کلام دلنشین است در شبی عرفانی

شعر دلتنگی خواهر به برادر

نه گندم و نه سیب

آدم فریب نام تو را خورد

از بی شمار نام شهیدانت

هابیل را که نام نخستین بود

دیگر

این روزها به یاد نمی آوری

هابیل

نام دیگر من بود

یوسف ، برادرم نیز

تنها به جرم نام تو

چندین هزار سال

زندانی عزیر زلیخا بود

بتها ، الهه ها

و پیکر تمام خدایان را

صورتگران

به نام تو تصویر می کنند

شعر عاشقانه برادر به خواهر

این بوی غربت است

که می آید

بوی برادران غریبم

شاید

بوی غریب پیرهنی پاره

در باد

نه !

شعر عمه برای برادرزاده

او همین جاست همین جا

نه در خیال مبهم جابلسا

و نه در جزیره ی خضرا

و نه هیچ کجای دور از دست

من او را می بینم

هر سال عاشورا

در مسجد بی سقف آبادی

/ با برادرانم عزاداری می کند

شعر زیبا برای برادرزاده

ای برادر مردم

که زندگی را ساده زیستی

شاعر شعر برادر جان داریوش

من هم می میرم

اما نه مثل گل بانو

که سر زایمان مرد

/ پس صغرا مادر برادر کوچکش شد

شعر کوتاه برادرانه

دست بردار … برادر!

رَدِ پایت را پاک نکن،

تا آخرِ دنیا برف است

شعر در مورد برادر

  • مجید کاظمی

شعر در مورد زندگی چیست

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۰۲ ب.ظ

شعر در مورد زندگی چیست

شعر در مورد زندگی,شعر در مورد زندگی زیباست,شعر در مورد زندگی سخت,شعر در مورد زندگی ساده,شعر در مورد زندگی روستایی,شعر در مورد زندگی چیست,شعر در مورد زندگی و مرگ,شعر در مورد زندگی دوباره,شعر در مورد زندگی خوب,شعر در مورد زندگی تلخ,شعر درباره زندگی زیباست,شعر درباره زندگی زیباست,شعر زیبا در مورد زندگی زیباست,شعری در مورد زندگی زیباست,شعری درباره زندگی زیباست,شعر در مورد سختی زندگی,شعری در مورد سختی زندگی,شعر درباره زندگی سخت,شعر در مورد سختی های زندگی,شعر در مورد سخت نگرفتن زندگی,شعری در مورد زندگی روستایی,شعر درباره زندگی روستایی,شعری در مورد زندگی چیست,شعر درباره زندگی چیست,شعری در مورد مرگ و زندگی,شعر مولانا در مورد مرگ و زندگی,شعر درباره زندگی دوباره,شعری در مورد زندگی خوب,شعر درباره زندگی خوب,شعر در مورد تلخی زندگی,شعر در مورد روزگار تلخ,شعری در مورد روزگار تلخ,شعر درباره زندگی تلخ,شعر در مورد تلخی روزگار,شعر زیبا درمورد تلخی زندگیشعر زندگی,شعر زندگی زیباست,شعر زندگی سایه,شعر زندگی میگذرد,شعر زندگی کوتاه است,شعر زندگی بدون عشق,شعر زندگی چیست,شعر زندگی زیباست ای زیبا پسند,شعر زندگی زیباست ای زیباپسند از کیست,شعر زندگی زیباست اگر بگذارند,شعر زندگی زیباست سهراب,شعر زندگی زیباست اگر,شعر زندگی زیباست از سهراب سپهری,شعر زندگی زیباست,شعر نو زندگی زیباست,شعر زندگی زیباست زندگی اتشگهی,شعر زندگی میگذرد,شعر درباره زندگی میگذرد,شعر در مورد زندگی میگذرد,شعر زندگی اب روانیست روان میگذرد,شعر زندگی کوتاه است,شعر نو زندگی کوتاه است,شعر زندگی چیست خون دل خوردن,شعر زندگی چیست از سهراب,شعر زندگی چیست عشق ورزیدن,شعر زندگی چیست,شعر نو زندگی چیست,متن شعر زندگی چیست,دانلود شعر زندگی چیست از منصور,متن شعر زندگی چیست خون دل خوردن,شعر درباره زندگی چیست

شعر در مورد زندگی 

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد زندگی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسمها جان دیده ام
درد را افکنده درمان دیده ام
دیده ام بر شاخه احساسها
می تپد دل در شمیم یاسها
زندگی موسیقی گنجشکهاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین پیدا شود
می تواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گم است
حال من عشق تمام مردم است
زندگی یعنی همین پروازها
صبحها، لبخندها، آوازها
ای خطوط چهره ات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من
با تو اشعارم پر از تو می شود
مثنوی هایم همه نو می شود
حرفهایم مرده را جان می دهد
واژه هایم بوی باران می دهد

می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،

زندگی یعنی چه

مادرم سینی چایی در دست ،

گل لبخندی چید ،  هدیه اش داد به من

شعر در مورد زندگی

خواهرم ، تکه نانی آورد ،

آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،

به هوای خبر از ماهی ها

دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت

و به لبخندی تزئینش کرد

هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم

شعر در مورد زندگی زیباست

پدرم دفتر شعری آورد ،

تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،

و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین 

شعر در مورد زندگی سخت

با خودم می گفتم :

زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست

شعر در مورد زندگی ساده

زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست

شعر در مورد زندگی روستایی

رود دنیا ، جاری ست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

شعر در مورد زندگی چیست

وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود  آمده ایم

قصه آمدن و رفتن ما تکراری است

شعر در مورد زندگی و مرگ

عده ای گریه کنان می آیند

عده ای ، گرم تلاطم هایش

عده ای بغض به لب ، قصد خروج

فرق ما ، مدت این آب تنی است

یا که شاید ، روش غوطه وری

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ

زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر

شعر در مورد زندگی دوباره

زندگی ، جمع طپش های دل است

شعر در مورد زندگی خوب

زندگی ، وزن نگاهی ست  که در خاطره ها می ماند

شعر در مورد زندگی تلخ

زندگی ، بازی نافرجامی است 

که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد

و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست

شعر درباره زندگی زیباست

شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،

شعله ی گرمی  امید تو را  خواهد کشت

زندگی ، درک همین اکنون است

شعر درباره زندگی زیباست

زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد

شعر زیبا در مورد زندگی زیباست

تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی

ظرف امروز ، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با  امید است

شعر در مورد سختی زندگی

زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست

شعر در مورد سخت نگرفتن زندگی

زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است

شعری در مورد مرگ و زندگی

روح از جنس خدا

و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا

زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند

شعری در مورد زندگی زیباست

زندگی ، رخصت یک تجربه است

شعری درباره زندگی زیباست

تا بدانند همه ،

تا تولد باقی ست

می توان گفت خدا امیدش

به رها گشتن انسان ، باقی است

شعری در مورد سختی زندگی

من و تو دیر زمانی است که خوب می دانیم

چشمه آرزو های من و تو جاری است

ابرهای دلمان پربارند

شعر درباره زندگی سخت

کوه های ذهن و اندیشه ما پا برجا

دشت های دلمان سبز و پر از چلچله ها

روز ما گرم و شب از قصه دیرین لبریز

شعر در مورد سختی های زندگی

من و تو می دانیم

زندگی در گذر است

همچو آواز قناری در باغ

شعری در مورد زندگی روستایی

من و تو می دانیم

زندگی آوازی است که به جان ها جاری است

شعر درباره زندگی روستایی

زندگی نغمه سازی است که در دست نوازشگر ما است

زندگی لبخندی است که نشسته به لبان من و تو

زندگی یک رویا است که تو امروز به آن می نگری

شعری در مورد زندگی چیست

زندگی یک بازی است که تو هر لحظه به آن می خندی

زندگی خواب خوش کودک احساس من است

زندگی بغض دل توست به هنگام سحر

شعر درباره زندگی چیست

زندگی قطره اشکی است فروریخته بر گونه تو

زندگی آن رازی است که نهفته است به چشم گل سرخ

زندگی حرف نگفته است که تو می شنوی

شعر مولانا در مورد مرگ و زندگی

زندگی یک رویاست که به خوابش بینی

زندگی دست نوازشگر توست

شعر درباره زندگی دوباره

زندگی دلهره و ترس درون دل توست

زندگی امیدی است که تو در نگاه من می جویی

زندگی عشق نهفته است به اندیشه تو

شعری در مورد زندگی خوب

زندگی این همه است

من و تو می دانیم

زندگی یک سفر است

شعر درباره زندگی خوب

زندگی جاده و راهی است به آن سوی خیال

زندگی تصویری است که به آئینه دل می بینی

زندگی رویایی است که تو نادیده به آن می نگری

زندگی یک نفس است که تو با میل به جانت بکشی

شعر در مورد تلخی زندگی

زندگی منظره است، باران است

زندگی برف سپیدی است که بر روح تو بنشسته به شب

شعر در مورد روزگار تلخ

زندگی چرخش یک قاصدک است

زندگی یک رد پایی است که بر جاده خاکی فرو افتادست

زندگی بوی خوش نسترن است

شعر در مورد زندگی

بوی یاسی است که گل کرده به دیوار نگاه من و تو

زندگی خاطره است

زندگی دیروز است

زندگی امروز است

شعر در مورد زندگی زیباست

زندگی آن شعری است که عزیزی نوشته است برای من و تو

زندگی تابلو عکسی است به دیوار اتاق

زندگی خنده یک شاه پرک است بر گل ناز

شعری در مورد روزگار تلخ

زندگی رقص دل انگیز خطوط لب توست

زندگی یک حرف است، یک کلمه

زندگی شیرین است

شعر درباره زندگی تلخ

زندگی تلخی نیست

تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است

شعر در مورد تلخی روزگار

من و تو می دانیم

زندگی آغازی است که به پایان راهی است

زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است

زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است

شعر در مورد زندگی سخت

من و تو می دانیم

زندگی آمدن است

زندگی بودن و جاری شدن است

زندگی رفتن و از بودن خود دور شدن است

شعر در مورد زندگی ساده

زندگی شیرین است

زندگی نورانی است

زندگی هلهله و مستی و شور

زندگی این همه است

شعر در مورد زندگی روستایی

من و تو می دانیم

زندگی گرچه گهی زیبا نیست

یا که تلخ است و دگر گیرا نیست

شعر در مورد زندگی چیست

رسم این قصه همین است و همه می دانیم

که نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیم

زندگی شاد اگر هست و یا غمناک است

نغمه و ترانه و آواز است

شعر در مورد زندگی و مرگ

بانگ نای باشد اگر یا که آواز قناری به دشت

زندگی زیبا است

شعر در مورد زندگی دوباره

من و تو می دانیم

اشک و لبخند همه زندگی است

ناله و آه و فغان زندگی است

آمدن زندگی است

شعر در مورد زندگی خوب

بودن و ماندن و دیدن همه یک زندگی است

رفتن و نیست شدن زندگی است

این همه زندگی است

من و تو می دانیم

زندگی ، زندگی است…

شعر در مورد زندگی تلخ

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ

زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود

زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر

زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ

زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق

شعر درباره زندگی زیباست

زندگی ، فهم نفهمیدن هاست

زندگی ، سهم تو از این دنیاست

زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است ، جهانی  با   ماست ،

آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت  با   ماست

شعر درباره زندگی زیباست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،

در نبیندیم به نور

 در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل ، برگیریم

رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم

شعر زیبا در مورد زندگی زیباست

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

سهم من ، هر چه که هست

من به اندازه این سهم نمی اندیشم

وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست

شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است

شعری در مورد زندگی زیباست

زندگی شاید ،

شعر پدرم بود ، که خواند

چای مادر ، که مرا گرم نمود

نان خواهر ، که به ماهی ها داد

شعری درباره زندگی زیباست

زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم

زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت

شعر در مورد سختی زندگی

زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست

لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد ،

 قدر این خاطره را دریابم

شعری در مورد سختی زندگی

شاید آن روز که سهراب نوشت :

تا شقایق هست زندگی باید کرد

 خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

 باید اینجور نوشت

هر گلی هم باشی

چه شقایق چه گل پیچک و یاس ؛ زندگی اجبارست

شعر درباره زندگی سخت

زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است.
زندگی، شوق تبسم به لب خشکیده است.
زندگی، جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ.
زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است.
زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست.
زندگی، شـــوق وصال یار است.
زندگی، لحظه دیدار به هنگامــــــه یاس.
زندگی، تکیه زدن بر یــار است.
زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است.
زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است.
زندگی، قطعه سرودی زیباست که چکاوک خواند که به وجدت آرد به سرشاخه امید و رجا.
زندگی، راز فـروزندگی خورشید است.
زندگی، اوج درخشندگــــــی مهتــاب است.
زندگی، شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است.
زندگی، طعــم خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است.
زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است.
زندگی، مزه طعم شکلات به مذاق طفل است. به، که چقدر شیـــرین است.
زندگی،خاطره یک شب خوش،زیر نورمهتاب،روی یک نیمکت چوبی سبز،ثبت درسینه است.
زندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه.
زندگی، گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است.
زندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاق.
زندگی، گاه شده است که برد بیراهم.
زندگی، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد.

شعر درباره زندگی چیست

گذشته ام را به باد داده ام

تا اندوهم را نشناسی

مرا با رنگین ترین پیراهنم به یاد بیاور ای عشق

من تمام فصل های سال‌ام

که در حیاط خانه ی تو رنگ به رنگ می شوم

تو لحظه به لحظه در من زندگی کرده ای

چگونه فراموشت کنم

وقتی هرگز تو را به خاطر نسپرده ام!؟

شعری در مورد مرگ و زندگی

پیشانی تو را

به گاه تنهایی با خود می کشم

همچون درفشی گم گشته

در کوچه های سرد

در اتاق های تاریک

فریاد کشان از تیره بختی

 نمی خواهم رها کنم

دستان روشن و پیچیده ات را

دستانت را که زاده شده اند

در آینه ی بسته ی دستان من.

 آنچه مانده کامل است

آنچه مانده هنوز

بیهوده تر است از زندگی

شعر مولانا در مورد مرگ و زندگی

مرا ادامه بده

تا این جاده به آخر برسد

بگذار مِه روی گیسوان من بنشیند

روی لب های تو

روی خاطرات ما

حتی اگر همین فردا

آلزایمر بگیریم

امروز را زندگی کردیم

ای کاش سفر انتهای جهان بود

تا کسی در من مدام نگران نباشد

که باید برگردیم.

آیا روزی دوباره به امروز باز خواهیم گشت؟

چرا همیشه تو را باور می کنم

وقتی هنوز

دروغ های دیروزت را از یاد نبرده ام!

شعر درباره زندگی دوباره

و اندوه پیراهنِ بلندی بود

که بعدِ تو به تن کردم

تا آن قدر بر تن ام زار بزند

که شاید مرگ، دل رحم تر از زندگی باشد

و پیراهنِ سفیدی از آستین روزهای اش

برایم بیرون بیاورد

شعری در مورد زندگی خوب

دلتنگم

و خیال تو

پونه ای خشک است

در دستانم

که هر چه بیشتر خُردش می کنم

عطرش بیشتر زندگی را بر می دارد… 

شعر درباره زندگی خوب

ما آدمها دو سبد با خودمون داریم…

یکی جلومون آویزونه، یکی هم پشتمون.

نکات مثبت و خوبی هامونو میندازیم تو سبد جلویی، عیبهامونو تو سبد پشتی.

وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم، فقط دو چیزو می‌بینیم:

خوبیهای خودمون و عیبهای نفر جلویی.

شعر در مورد تلخی زندگی

همیشه فکر می کردم بدترین چیزِ زندگی این است که در تنهایی تمام شود.

اما بدترین چیز، تمام شدن زندگی در میان مردمی است که به تو احساس تنهایی می دهند.

شعر در مورد روزگار تلخ

می دانی

سهم من از زندگی  ‏

همیشه واژه های خط خورده است … ‏

تازه داشت باورم می شد نیستی  ‏

که دکمه ی پیراهنت را پیدا کردم … ‏

تاول های تنهایی ام   ‏

عجیب درد گرفت …! ‏

شعری در مورد روزگار تلخ

از تو گذشته ام

همان طور که دوباره راه می روم

همان طور که آرام زندگی می کنم

چشم هایم را اما

هیچ اشکی بند نمی آورد…

شعر درباره زندگی تلخ

اگر عاشقید

ولی حالتان بد است

مطمئن باشید

دچار آدم اشتباهی شدید

این سهم شما از عشق نیست

عاشقی یعنی حال خوش

دو بالی که عشق به شما می دهد

می توانید تا آسمان نهم

تا خود خدا اوج بگیرید

پس از همین راهی که آمدید

دوباره برگردید به اول مسیر

سختی را به جان بخرید

تا در ادامه زندگی آسوده باشید

جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید منفعت است

خودتان از تجربه عشق واقعی محروم نکنید

شما لایق بهترینید

شعر در مورد تلخی روزگار

با خیالت زندگی می کنم

و با خودت عاشقی.

کاش دو بار زاده می شدم؛

یکی برای مردن در آغوش تو،

یکی برای تماشای عاشقی کردنت!

شعر در مورد زندگی

اگر ازت دور نباشم

چه جوری برایت دلتنگی کنم؟

گل قشنگم !

اگر کنارت نباشم

بوی گل و طعم بوسه هات

یادم می رود

بودن یا نبودن

پلک زندگی ماست

در یکی تاب می خوریم

در یکی بی تاب می شویم

و من

در هر پلکی

یکبار دیدنت را می بازم

شعر در مورد زندگی زیباست

من اگر نویسنده بودم 

نویسنده خوبی می‌شدم 

اگر شاعر، شاعری هِی کم بد نبودم 

اگر کار گر بودم 

خوب آجر پرت می‌کردم 

خوب آچار بلد می‌شدم 

اگر من نقاش بودم 

نقاشی‌هایی خوب می‌کشیدم، 

خوب رنگ می‌کردم 

بوم‌ها را قشنگ وُ 

خانه‌ها را پُره رنگ وُ رنگ می‌کردم 

اگر شاد بودم 

می‌رقصیدم 

مجلس‌ها گرم می‌کردم 

خواننده بودم، می‌خواندم

مرگ بودم، می‌مردم

خدا بودم، زنده می‌کردم

زندگی می‌دادم 

من اما عاشق بودم 

بلد نبودم!

شعر در مورد زندگی سخت

عید که آمد

فکری برای آسمان تو خواهم کرد

یادم باشد

روزهای آخر اسفند

دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم

و گلدانی

کنار ماهت بگذارم

زندگی

همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت

بد نیست

گاهی هم دستی به موهایت بکشی

بایستی کنار پنجره

و با درخت و باغچه صحبت کنی

پنهان نمی کنم که پیش از این سطرها

“دوستت دارم” را

می خواسته ام بنویسم

حالا کمی صبر کن

بهار که آمد

فکری برای آسمان تو

و سطرهای پنهانی خودم

خواهم کرد….

شعر در مورد زندگی ساده

سالها گذشت تا من فهمیدم ؛

آدمها احتیاج دارن سفر برن. احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدمها متفاوت معنی میشه…

یکی از ﻫﻴﺎت امام حسین لذت میبره یکی از مهمونی رفتن. یکی تو سفر مکه اقناع میشه یکی تو سفر تایلند.

اینا همشون برای من آدمهای محترمی هستن.

سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی های آدمها گیر بدهم! چون آدمها با همین دلخوشی ها سختی های زندگی رو تحمل میکنن.

لطفا به دلخوشی دیگران گیر ندهید…

شعر در مورد زندگی روستایی

سخن با تو می گویم

تا کلام تو را بهتر بشنوم

کلام تو را می شنوم

تا به درک خود یقین یابم

تو لبخند می زنی که مرا تسخیر کنی

تو لبخند می زنی

و چشم من به جهان باز می شود

تو را در آغوش می گیرم

تا زندگی کنم

زندگی می کنیم

تا هر چه هست به کام ما باشد

تو را ترک می کنم

تا به یاد هم باشیم

از هم جدا می شویم

تا دوباره به هم برسیم

شعر در مورد زندگی چیست

این آغوش را تا یخ نزده..

تا از بغل نیوفتاده باید بچشی

این انگشت ها که باید لایِ فرِ موهایت بپیچند را

و این گونه هایِ تب دار را همین شب ها باید ببوسی

این زنده بودن را همین امروز

همین حالا باید زندگی کنی

این “مــن” را…..

همین حالا باید دوست بداری

شاید فردا برایِ هر اتفاقِ خوبی دیر باشد….

شعر در مورد زندگی و مرگ

عبورم ده

از ازدحامِ خیابانی

که بی‌ تفاوتی‌ سایه‌ها و آدم ها

مرا به وسعتِ سالیانِ دراز

پیر می‌‌کند

و خسته…

عبورم ده‌

مرا به گوشه‌ای امن برسان

تا چشمانِ همیشه مشتاقِ من به زندگی‌

زوالِ آفتاب و آینه را

در چشمانِ خواب آلوده ی این شهر نبینند

عبورم ده‌

حضوری با صداقت

آغوشی بی‌ هراس

دست‌هایی‌ مهربان نشانم بده

بگذار در زیستن‌های رخوتناک ما

عشق دوباره فوران کند.

شعر در مورد زندگی دوباره

قطره قطره

باران می نویسد :گل

نم به نم

دو دیده ی من می نویسد: تو

چه سال پر باران غریبی

چه اندوه دست و دلبازی

که این گونه

سنگ به سنگ

سرم را می شکند، شکوفه می کند

و برگ به برگ

سرانگشتان مرده ام را می تاسد

سیاه می کند

و خود همچون گیاهکی بی پناه

به باد سپرده می شوم

تا در زمهریر ذهن تو زندگی کنم

زاده شوم.

شعر در مورد زندگی خوب

دیدم، خودم دیدم، پروانه قشنگی هی در گلوی من میرقصید.

من داشتم برای یک ستاره ترانه می خواندم.

دیدم، خودم دیدم، یک قناری قشنگ، از آن همه آواز، تنها حنجره ترا نشانم می داد.

زندگی چقدر زیباست “ری را”!*

دیروز نامه عزیزی از شیراز آمد

نامه اش، زبان شقایق بود.

انگاری هرواژه، باورکن! هر واژه به واژه دیگر عاشق بود.

عجیب است، من شبکور،

جهان را چه قشنگ می بینم.

شعر در مورد زندگی تلخ

تو نرفته‌ای

تکثیر شده‌ای

مثل من

که هرجا خاطره داریم ریشه دوانده ام

تو نرفته‌ای

مرگ امتحان نبودنت را از من می‌گیرد

تکثیر شده‌ای در زندگی‌ام

و من در تو مرده‌ام…

شعر درباره زندگی زیباست

حسودی ام می شود

به لباس‌هایت،

که هر روز تو را در آغوش می گیرند!

حسودی ام می شود

به بالِشَت،

که هر شب سرت را

روی سینه اش می گذاری!

حسودی ام می شود

به همه چیز؛

به همه کس…؛

به کسانی

که سال‌هاست

در کنار تو زندگی می کنند! 

می بینی؟

دوریت آنقدر دیوانه ام کرده

که هیچ تیمارستانی قبولم نکند!

شعر درباره زندگی زیباست

دورترین فاصله در دنیا،

حتی فاصله‌ی مرگ و زندگی نیست.

فاصله‌ی من است با تو

وقتی روبرویت ایستاده‌ام

و دوستت دارم،

بی آنکه تو بدانی.

شعر زیبا در مورد زندگی زیباست

مانده ام چگونه تو را فراموش کنم

اگر تو را فراموش کنم

باید سال‌هایی را نیز

که با تو بوده ام فراموش کنم

دریا را فراموش کنم

و کافه های غروب را

باران را

اسب ها و جاده ها را

باید دنیا را

زندگی را

و خودم را نیز فراموش کنم

“تو” با همه چیز من  آمیخته ای  …

شعری در مورد زندگی زیباست

می خواهم تو را دوست داشته باشم

با یک فنجان چای

یک تکه نان

یک مداد سیاه

چند ورق کاغذ

می خواهم تو را دوست داشته باشم

با یک پیراهن کهنه

یک شلوار پاره پاره

دست هایی خالی

جیب هایی سوراخ

می خواهم تو را دوست داشته باشم

درون این اتاق پنهانی

پشت سیم خاردارهای تیز

روبروی گلوله باران های دشمن

می خواهم تو را دوست داشته باشم

با کمی زندگی

اندکی زنده ماندن.

شعری درباره زندگی زیباست

زندگی من از روزی آغاز شد

که تو را دیدم

شعر در مورد سختی زندگی

دیگر از یک لیوان نخواهیم خورد

دیگر بوسه‌های صبحگاهی نخواهند بود

و تماشای غروب از پنجره نیز

تو با خورشید زندگی می‌کنی

من با ماه

در ما ولی فقط یک عشق زنده است

شعری در مورد سختی زندگی

همه ی خواب های عمیقم را بر می دارم

– حتی کودکانه ترین‌شان را از دورترین سالهای زندگی ام –

به بال نسیم می بندم

به ایوان بیا

و همه ی خواب های مرا نفس بکش

عزیز بی نیاز من!

این همه ی بضاعت من است

برای خستگی چشم های تو!

شعر درباره زندگی سخت

گریز، اصل زندگی ست…

گریز از هر آنچه اجبار را توجیه می‏‌کند.

شعر در مورد سختی های زندگی

به تو فکر می کنم

و می دانم

فرصت اندک است

برای “دوست داشتنت”

به تو فکر می کنم

هر لحظه، هر روز

در خیابان، در اتاق،

کنار میز صبحانه، روی تختم

و روز به روز پیرتر می شوم

بدون آنکه بفهمم

بدون آنکه بدانی

چقدر اندیشیدن به تو شیرین است

حتی زمانی که جلو جوخه ی آتش ایستاده باشم

فکرت آدم را

از دنیا

از زندگی

از مردن غافل می کند.

شعر در مورد زندگی

  • مجید کاظمی