شعر در مورد پرنده
پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۲۵ ب.ظ
شعر درباره پرنده مهاجر
من با تو هیچ مرز مشترکی ندارم
جز همین سیم خارداری که
حتی تن رویا را زخم می کند
جز همین هوا
که هیچ پرنده ای را به رسمیت نمی شناسد
جز همین صدایی که
به آن طرف دیوار هم نمی رسد
جز خدایی که
سر بزنگاه اخم می کند!
شعری در مورد پرندگان
ای پرنده زیبا
زخم بالت را که میبستم
عاشقت شدم
نباید اینقدر بیرحمانه دور میشدی
بی پر و بالم من
آسمان به آسمان
چگونه دنبالت بگردم؟
ای پرنده زیبا
اسیر زیباییات شدهام
مرا به قفس انداخته ای
شعری زیبا در مورد پرنده
شعبده باز بود
گفت دوستت دارم و
من
پرنده شدم
شعر در مورد پرندگان برای کودکان
آنکه دوستش داشتم
پرنده ای بود
بر شیار گونه هایش رد پای آسمانی
رو به جایی که خود هم نمی دانست خودنمایی می کرد!
و من خود را به ندیدن می زدم
شعر در مورد پرندگان کودکانه
پرپرواز ندارم
اما
دلی دارم و حسرت درناها
شعر در مورد پرنده
- ۹۷/۰۱/۲۳