شعر در مورد گفتگو
شعر در مورد گفتگو
شعر در مورد گفتگو ,شعر در مورد گفتگو با خدا,شعر درباره گفتگو,شعر درباره گفتگو باخدا,شعر درباره ی گفتگو با خدا,شعر گفتگو با خدا,شعر گفتگو با خدا خلیل جوادی,شعر گفتگو با خدا از زبان هالو,شعر گفتگو با خدا از هالو,شعر گفت و گو با خدا,اشعار گفتگو با خدا,شعر گفتگوی خدا با انسان,شعر گفتگوی مجنون با خدا,شعر در مورد گفتگو با خدا,شعر های گفتگو با خدا,شعر گفتگو,شعر گفتگوی گل و غنچه,شعر گفتگوی عاشق و معشوق,شعر گفتگوی عقاب با کلاغ
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد گفتگو برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
گفتگو با تو
مثل گرمای بخاری و نفسهای بلند آتش
میبرد چشم خیالم را
تا بیابانهای دورترین خاطرهها
که در آن گنجشکان بر سنبل گندمها
اهتزازی دارند
که در آن گلها با اخترها رازی دارند…
شعر در مورد گفتگو
تو که نمی دانی؛
از این دهان
با این لب ها
هر چه بگویم دوستت دارم است
هر چه بگویم با من بمان است
حتی میان بوسه!
چشم هایت را ببند و…
با لبخند به آغوشم بیا،
تو که نمی دانی؛
دلم چقدر گفتگوی عاشقانه می خواهد!
شعر در مورد گفتگو با خدا
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من.
شعر درباره گفتگو
ما هر دُوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ کشتیم
امروز هم زانسان، ولی آینده ماراست
شعر درباره گفتگو باخدا
ساقیا دیوانه ام کن با می و جام و سبو
لب به لب کن کاسه ام را، زین سبب چیزی مگو
خواهم این دیوانگی، ما را ز حدش بگذرد
گر میسر نیست، بگذر از من و زین گفتگو
شعر درباره ی گفتگو با خدا
دستهامان خالی
دلهامان پُر
گفتگوهامان مثلا یعنی ما!
کاش میدانستیم
هیچ پروانهای پریروز پیلگیِ خویش را به یاد نمیآورد.
شعر گفتگو با خدا
میترسم، مضطربم
و با آن که میترسم و مضطربم
باز با تو تا آخرِ دنیا هستم
میآیم کنار گفتگویی ساده
تمام رویاهایت را بیدار میکنم
و آهسته زیر لب میگویم
برایت آب آوردهام، تشنه نیستی؟
شعر گفتگو با خدا خلیل جوادی
هنوز گوشم از گفتگوی بی گریه مان گرم بود!
از جایم بلند شدم،
پنجره را باز کردم
و دیدم زندگی هم هر از گاهی زیباست!
شعر گفتگو با خدا از زبان هالو
پرافشانده ام با اوج عنقا گفتگو دارد
غبار رفته از خود با ثریا گفتگو دارد
زبان سبزه زان خط دل افزا گفتگو دارد
دهان غنچه زان لعل شکر خا گفتگو دارد
شعر گفتگو با خدا از هالو
دران محفل که حیرت ترجمان راز دل باشد
خموشی دارد اظهاری که گویا گفتگو دارد
ندارد کوتهی در هیچ حال افسانه عشق
فغان گر لب فرو بندد تمنا گفتگو دارد
شعر گفت و گو با خدا
خروشم در غمت با شور محشر میزند پهلو
سرشکم بیرخت با جوش دریا گفتگو دارد
بچشم سرمه آلودت چه جای نسبت نرگس
زکوریهاست هر کس تا باینجا گفتگو دارد
اشعار گفتگو با خدا
چون شمع چند من به زبان گفتگو کنم؟
روشندلی کجاست به جان گفتگو کنم؟
تلقین خون مرده دلم را سیاه کرد
تا چند با سیاه دلان گفتگو کنم؟
شعر گفتگوی خدا با انسان
خلوت فکر، پریخانه خاموشان است
گفتگو ابجد طفلانه خاموشان است
گوش امن و دم آسوده و آرامش جان
جمع در بزم حکیمانه خاموشان است
شعر گفتگوی مجنون با خدا
گویند به حشر گفتگو خواهد بود
وان یار عزیز تندخو خواهد بود
از خیر محض جز نکویی ناید خوش
باش که عاقبت نکو خواهد بود
شعر در مورد گفتگو با خدا
بردار پرده، جانا، بنما حقیقت جان
تا خلق بی بصیرت در گفتگو نماند
زان رخ مناز چندین، دانی که در جوانی
نیکو بود همه کس، لیکن نکو نماند
شعر در مورد گفتگو
بیشتر بخوانید :
- ۹۷/۰۲/۱۳